باغ ايراني - گیاهان مختلف

در باغ ايراني گلها را معمولا پاي درختان در حاشيه خيابانها مي‌كاشتند. ايرانيان از گلهايي استفاده مي‌شد كه علاوه بر زيبايي داراي خواص مفيد ديگري نظير عطر خوش‌، استفاده‌هاي طبي و خوراكي بودند استفاده مي‌كردند. در بعضي از باغها قسمتي از محوطه باغ‌، بنام باغچه، يا گلزار يا گلستان كه معمولا ًنزديك بناي اصلي بود را به كاشت گل اختصاص ميدادند. مطالب مربوط به اين بخش از منابع گلكاري تأليف دكتر خليقي و جزوه گياه شناسي تأليف مهندس حريري تهيه شده است.


1- شمعداني معمولي: Geranium hortorum Geraminaceae: تيره شمعداني انواع مختلفي دارد و از گلهايي است كه سابقه كشت آن در ايران بسيار طولاني است و هر كجا كه آب و هوا اجازه كشت آنرا ميداد كاشته مي شد . شمعداني گياهي دائمي و مقاوم نسبت به سرما و سايه است. شمعداني معمولي از همه معروفتر و بسيار پرگل و زيبايي مي ‌باشد. برگهاي آن سبز با حاشيه كرم و رنگين مي‌باشد. در زمستان كه تابش آفتاب ضعيف است گل نمي دهند و در تابستان بهتر است درسايه نگهداري شوند. از انواع ديگر شمعداني كه در ايران كاشته مي‌‌شدند مي‌توان و شمعداني بهار هلو كه در تهران بسيار كشت مي‌شد‌، شمعداني عطري كه برگهاي زيبا با شيارهاي عميق آن بسيار معطر است و شمعداني اژدري (Pelargoniumdomesticum) كه كشت آن در بسياري از نقاط ايران متداول است نام برد. در آخر مي توان به شمعداني پيچ Pelargonium peltatum كه برگها در اين نوع نسبتاً پهن و گياه حالت رونده دارد اشاره كرد.


 

ادامه نوشته

باغبانی


باغبانی فعالیت، هنر و یا پیشه رویاندن گیاهان است. باغبانی پیرامون خانه و مسکن افراد و در محلی به نام باغ یا باغچه صورت می‌گیرد. باغ‌ها بیشتر چسبیده به یا در نزدیکی مناطق مسکونی جای دارد، و یا در پیرامون شهرها و روستاها. باغچه‌ها نیز در حیاط خانه‌ها یا کنار خیابانها ساخته می‌شوند، ولی ممکن است گاه در بالای پشت بامها، پیش‌سراها، ایوانک‌ها، گلشته‌ها (فلاورباکس‌ها) یا نورخانها (پاسیوها) هم ساخته‌شوند.

منبع:حسین‌دوست، محمد. فرهنگ ریشه‌شناسی زبان فارسی (جلد اوّل). زیر نظر بهمن سرکارتی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، ۱۳۸۳،

باغ


صورت فارسی میانهٔ کلمه همان باغ و احتمالاً صورت فارسی باستان آن باگَ بوده‌است به معنی بخش یا تقسیم یا قطعه زمین زیر کشت. باغ، واژه‌ای فارسی است که در پهلوی و سغدی نیز به همین شکل بکار برده می‌شده.

دیگر واژه به‌کاررفته در زبان‌های ایرانی برای باغ واژ"پردیس" است که این خود واژه‌ای است برگرفته از پارسی باستان (پارادئزا) به معنی باغ و بوستان. پارادئزا در اوستا نیز دو بار بکار رفته است. این واژه در پهلوی پالیز شده و در فارسی دری هم بکار رفته است، هرچند که امروز پالیز را کشتزار خیار و هندوانه و گاه سبزیکاری گویند. در دوران هخامنشیان و بعد از آن سرتاسر ایران پر بود از باغ های بزرگ و باشکوه، به گونه‌ای که گزنفون نیز چندین بار از آنها یاد می‌کند. این باغ ها که در روزگار خود بی نظیر بود در دیگر تمدن های بزرگ سابقه اینچنانی نداشت و مردم بسیاری نقاط جهان را جالب نظر آمد. لذا به اقتباس از ایرانیان باغ هایی در بسیاری نقاط جهان ساخته شد و همان واژه فارسی برای نامگذاری آنها به کار برده شد. امروزه این واژه در زبان یونانی به صورت Paradeisos به معنی باغ، و زبان های فرانسه و انگلیسی به ترتیب Paradis و Paradise به معنای بهشت بکار می‌رود.