- عکس و ن}ادهای مختلف اسب

کوارتر(Quarter)

کوارتر آمریکایی

این نژاد آمریکایی بوده و از آمیزش نژادهای عرب، بارب و اسپانیایی به وجود آمده و با آمیزش با اسب‌های اصیل انگلیسی اصلاح یافته‌است. قد متوسط آن حدود ۱٫۵۰ متر است. سر آن کوچک و مثلث شکل است و بدنی عضلانی دارد. سرعت این اسب در مسافت‌های کوتاه بالاست و در مسابقات وسترن و رودئو مورد استفاده بسیار قرار می‌گیرد. تقریباً همهٔ رنگ‌ها در این نژاد دیده می‌شوند. ًٌٍ

آپالوسا

آپالوسا

آپالوسا

این نژاد به اسب‌های سرخ پوست معروف است. زیرا برای اولین بار توسط آن‌ها پرورش داده شده‌اند. آپالوسا نیز نامی است که از رودخانه‌ای به نام پالوس، نزدیک یکی از قبایل سرخ پوست گرفته شده‌است.

خصوصیت بارز این نژاد لکه‌های رنگی روی بدن آن است. این لکه‌ها به شکل‌ها و رنگ‌های مختلف بر روی زمینه‌هایی با رنگ‌های متفاوت قرار دارند. به همین دلیل اسب‌های این نژاد از نظر ظاهری بسیار متنوع می‌باشند. بلندی جدوگاه این اسب‌ها بین ۱٫۴۲ تا ۱٫۶۳ متر می‌باشد. این اسب دارای سینه‌ای پهن و کمری کوتاه است. یال و دم این نژاد خیلی پر پشت نمی‌باشد.

فالابلا

فالابلا

با این که فالابلا از نظر قد پونی محسوب می‌شود، ولی به دلیل ریشه‌های نژادش در لیست اسب‌ها قرار می‌گیرد. این نژاد به احتمال قوی از آمیزش اسب‌های اصیل انگلیسی با شتلندها (Shetland) به وجود آمده‌است. قد فالابلا حدود ۷۸ cm است و به نوعی یک اسب مینیاتوری محسوب می‌شود. با این وجود، نسبت به قد کوتاهش از توان بدنی بالایی برخوردار است.

شایر(Shire)

شایر

این نژاد از شمال انگلستان ریشه می‌گیرد و بزرگ‌ترین نژاد اسب است. قد شایرها به ۲ m نیز می‌رسد. وزن آن هم حدود ۱ تن می‌باشد. این نژاد نیز بسیار قدیمی بوده و نام آن توسط سزار هزاران سال پیش در ماجرای جنگ‌های گالی (Gaules) آمده‌است. رنگ شایرها معمولاً سیاه بوده، ولی به رنگ کهربایی با لکه‌هایی سفید در پاها یا سر نیز دیده می‌شوند. بدن آن‌ها بسیار عضلانی و قوی است و از آن‌ها برای کشیدن درشکه یا گاری استفاده می‌شد.این نژاد بسیار آرام، مهربان و مطیع می‌باشد.

اصیل اسپانیایی (آندالوزین Andalusian)

اصیل اسپانیایی

این نژاد قدیمی از منطقه‌ای به نام «اَندَلُس» در اسپانیا ریشه می‌گیرد. قبل از قرون وسطی، این اسب‌ها به دلیل چابکی و نرمی حرکات، در جنگ‌ها بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در قرون وسطی، به دلیل سنگینی سلاح‌های جنگی، اسب‌های درشت هیکل تر ترجیح داده می‌شدند تا این که با رنسانس نرمی و سبکی حرکات این اسب‌ها دوباره مورد توجه قرار می‌گیرد. امروزه از این نژاد به خصوص در نمایش‌ها و سیرک‌ها استفاده می‌شود.

بلندی این اسب‌ها بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است و معمول ترین رنگ آن‌ها خاکستری است. رنگ آن‌ها با بالا رفتن سن به تدریج روشن تر می‌شود. پال اسبان اصیل اسپانیایی بلند و حالت دار است.

فریزین (Friesian)

فریزین

فریزین از جمله قدیمی ترین نژادهای اسب هاست. استخوان‌های سه هزار سالهٔ آن در اروپا در هلند کنونی یافته شده‌اند. ابتدا از فریزین برای کشیدن گاری استفاده می‌شد. در قرون وسطی به دلیل ظاهر و وقار و حرکات شاهانه اش در دوئل برای از رو بردن حریف استفاده می‌شد.

قد متوسط فریزین بین ۱٫۵۵ تا ۱٫۶۵ متر است. بعضی ار فریزین‌ها به ۱٫۷۵ متر نیز می‌رسند. رنگ آن‌ها همیشه سیاه یک دست است، مگر در صورت آمیزش. به همین دلیل به مروارید سیاه معروفند. پال و دم آن‌ها نیز مشکی، بلند و مجعد یا حالت دار است. حرکات این اسب، به خصوص به هنگام یورتمه بسیار با وقار است. رفتار این اسب‌ها به طلا معروف است، زیرا بسیار قابل اعتماد هستند و به صاحب خود دلبستگی زیادی دارند. همچنین در بسیاری از مسابقات مثل درساژ بسیار خوب عمل می‌کنند

مشخصات رنگ‌ها در اسب در زبان های عامی :

مشخصات رنگ‌ها در اسب در زبان های عامی :

1ـ رنگ‌هاي ساده: شامل سفيد و سياه و كرنگ، سمند و كهر

2ـ رنگ‌هاي مخلوط: شامل نيله، نيله ابرش، قره‌نيله، نيله گلگون، نيله روشن، ابرش، شرابي، گلرنگ ابرش.

3ـ رنگ‌هاي مركب: شامل كهر ابلق، سياه ابلق (دو رنگ اصلي در كناره‌، ديگر مثل سياه و سفيد)

ـ رنگ سياه: رنگ ساده‌اي است كه تمام سطح بدن حيوان از موهاي سياه پوشيده شده است به اين رنگ قره محكر هم گفته مي‌شود. رنگ سياه به صورت سياه خالص، مات، سياه براق، سياه كثيف (بعضي از نقاط بدن تبديل به سرخي شده است) ديده مي‌شود. رنگ سياه باعث مي‌شود كه اسب در ظاهر قوي‌تر و ضمخت از آنچه كه هست به نظر بيايد معمولاً كره‌هاي سياه بعداً به

ـ رنگ سفيد: به اين رنگ قزل هم گفته مي‌شود از سفيد صدفي تا كثيف متمايل به زرد يا سرخابي كمرنگ متغير است. سفيد مات به شكل گچ و بدون تلألو است. سفيد كثيف كه تقريباً زرد رنگ است. سفيد چيني داراي انعكاس آبي رنگ مي‌باشد (دُرنايي) و علت آن رنگ پوست بدن است كه از ماوراء موها ديده مي‌شود. وقتي رنگ سياه طبيعي پوست ظاهر مي‌گردد و در ماوراء موها منعكس مي‌گردد اسب به رنگ خاكستري روشن نيز ديده مي‌شود. اصولاً رنگ سفيد در اول تولد نادر است زيرا هر اسب داراي چند موي سياه حداقل مي‌باشد لذا آن را خاكستري روشن نيز مي‌نامند.

ـ رنگ سمند: رنگ طلايي روشني است كه اگر يال و دم روشن‌تر از رنگ بدن باشد سمند يال و دم شسته گويند. اگر يال و دم تيره‌تر از رنگ بدن باشد سمند يزيدي مي‌گويند.

ـ كورنگ: رنگي كه از زرد طلايي تا قهوه‌اي سوخته، جگري يا ترياكي تغيير مي‌كند. در اين رنگ، رنگ يال و دم و دست و پا همرنگ يكديگر است. رنگ كرنگ در واقع يك نوع قرمزي هست كه از يك طرف شباهت سرخي و از طرف ديگر شباهت به قرمزي دارد. اسب‌هاي كرنگ معمولاً لك‌هاي سفيد در سر و اعضا و بيني و لب دارند و به ندرت ممكن است كرنگ يك دست ديده شود. رنگ كرنگ به انواع كرنگ آلويي، روشن طلايي، زرد براق، كرنگ تيره، كرنگ آلبالويي، كرنگ بلوطي، كرنگ سوخته يا خيلي تيره ديده شود.

ـ رنگ كهر: عبارت است از رنگ قرمزي كه سير‌تر از رنگ كرنگ است. تفاوت و وجه تمايز آن با كرنگ سياه بودن يال و دم و انتهاي اعضا است (دست و پا) رنگ كهر به انواع آهويي (انعكاس زرد) كهر روشن (قرمز خيلي روشن) كهر معمولي، كهر آلبالويي، كهر تيره متمايل به قهوه‌اي، كهر بلوطي و قرمز و قهوه‌اي كهر خرمايي ديده مي‌شود.

ـ رنگ‌هاي مركب: عبارت از رنگ‌هايي هستند كه از تركيب موهاي غيرهمرنگ به وجود مي‌آيند و مي‌تواند 2 تايي و يا 3 تايي باشد. مثل رنگ خاكستري يا نيله، نيله ابرش، ابرش شرابي. كرنگ ابرش. اگر رنگ‌هاي سياه و سفيد با نسبت‌هاي مختلف پهلوي هم قرار بگيرند، رنگ نيله با خاكستري ايجاد مي‌شود. در خاكستري معمولي تعداد موهاي سياه و سفيد برابر است. در خاكستري موهاي سياه بيشتر از سفيد هست در نيله يا خاكستري خيلي روشن موهاي سفيد بيشتر از سياه است.

تنوع رنگ نيلي: شامل خاكستري سربي تالومي و خاكستري تيره با انعكاس آبي، خاكستر آهني.

تقسيم‌بندي رنگ نيله: اختلاط موهاي سياه و سفيد اگر تعداد موهاي سياه بسيار زياد باشد قره نيله و اگر سياه و سفيد به صورت منظم باشد نيله گلگون و اگر سفيد از سياه بيشتر باشد نيله روشن گويند. رنگ خاكستري نيله رنگي است كه انواع آن از تمام رنگ‌ها زيادتر است.

زيرا موهاي سفيد و سياه كه باعث تشكيل نيله مي‌شوند به نسبت‌هاي مختلف مخلوط گشته‌اند از طرفي موهاي قرمز نيز در آنها ديده مي‌شود البته گذشت سن نيز باعث اين تغيير مي‌شود مثلاً كره‌هاي خاكستري تيره با گذشت زمان به خاكستري روشن تبديل مي‌شوند.

رنگ سمند گرگي: در رنگ سمند گرگي قسمت‌هاي انتهايي زرد و نوك آنها سياه يا تيره است. ابرش مخلوطي از موهاي سفيد، قرمز مي‌باشد و برعكس نسبت مخلوط آنها با يكديگر رنگ ابرش روشن، ابرش معمولي يا ابرش تيره ديده مي‌شود. ابرش خال‌دار موقتي ديده مي‌شود كه موهاي قرمز تعداد زيادي از لكه‌هاي كوچك را توليد كند.

مخلوطي از رنگ‌هاي زرد و سياه مي‌باشد و به نظر مي‌رسد به رنگ سمند دود زده و يا سمند زغالي درمي‌آيند و سمند گرگي.

نيله ابرش: تنها رنگي است كه از اختلاط 3 رنگ سفيد و سياه و قرمز ايجاد مي‌شود. اسب‌هاي با رنگ نيله ابرش معمولاً يال و دم آنها سياه و يا تيره‌تر از بقيه بدن است. نيله ابرش گاهي كهر خيلي روشن است. برحسب نسبت‌هاي مختلف 3 رنگ نيله ابرش را وقتي نيله ابرش سفيد گويند كه رنگ سفيد آن زيادتر باشد و اگر 3 رنگ به طور مساوي تقسيم شده باشند نيله ابرش معمولي و اگر رنگ قرمز زيادتر باشد روي هم رفته رنگ داراي انعكاس تيره باشد.

رنگ‌هاي مخلوط:

عبارت از رنگ‌هايي هستند كه از اختلاط لك‌هاي مختلف در روي زمينه سفيد تشكيل شده باشد و اصولاً آنها را ابلق مي‌نامند و برحسب رنگ آنها، آنها را ابلق سياه، ابلق موشي، ابلق سمند، ابلق گرنگ، ابلق كهر، ابلق خاكستري، ابلق ابرش، ابلق گرگي و ابلق نيمه ابرش مي‌نامند. چنانچه وسعت لك‌هاي سفيد كوچكتر از ساير لكه‌ها باشد تركيبات ياد شده را مقدم يا موخّر مي‌كند. يعني به جاي آنكه بگويند ابلق سياه، سياه ابلق مي‌گويند. و در ورقه هويت بهتر است وسعت و محل آنها را معين كنند.

بیماری هاری در اسب

هاري يك بيماري ويروسي كشنده است كه مخصوص گوشتخواران اهلي و وحشي بوده و انسان و ساير حيوانات خونگرم پستاندار به طور تصادفي و غالباً از طريق گزش به آن مبتلا مي شوند.


اين بيماري به دلايل ذيل داراي اهميت مي باشد:


 ۱ ـ ميزان كشندگي بـــــــالا ( صددرصد) به طوري كه پس از ظهور علايم بيماري چه در انسان و چه در حيوان درمان پذير نبوده و بيمار محكوم به مرگ مي باشد.
 ۲ ـ افزايش روند موارد حيوان گزيدگي انساني كه بناچار سالانه مبالغ زيادي صرف خريد سرم و واكسن ضد هاري جهت درمان و پيشگيري مي گردد.
 ۳ ـ تلفات و خسارات اقتصادي زياد
 ۴ ـ و …
    
  عامل بيماري:

ويروسي است بي هوازي و نروتروپ يعني تمايل به سيستم عصبي دارد و وقتي به سيستم عصبي مركزي حمله نمايد تقريباً هميشه موجب مــــــرگ ميزبان مي گردد.
ويروس هاري در حرارت ۵۰ درجه سانتي گراد در مدت ۱۵ دقيقه و در حرارت ۶۰ درجه در مدت ۳۵ ثانيه و در حرارت ۱۰۰ درجه سانتي گراد در مدت چند ثانيه از بين مي رود.
بنابراين براي ضدعفوني وسايل آلوده كافي است چند دقيقه آنها را بجوشانيد و يا از فنل و الكل استفاده نماييد.


     
 مخازن بيماري:


كليه حيوانات خونگرم پستاندار چه وحشي و چه اهلي اعم از گوشتخوار ـ علفخوار ـ جوندگان و از پرندگان ( خفاشها ) به اين بيماري حساس مي باشند.

    
 راههاي سرايت بيماري :


۱ ـ اصلي ترين راه سرايت بيماري از طريق گازگرفتن به وسيله حيوانات مي باشد. در مورد گربه و گربه سانان از طريـــــق پنجه كشيدن انتقال بيماري صورت مي گيرد، زيرا گربه دايماً مشغـــــــول ليسيدن پنجه ها يش مي باشد و پنجه ها آلوده به بزاق مي شوند و در موقع پنجه كشيدن مي تواند ويروس را از طريق خراش به انسان منتقل نمايد.


 ۲ ـ راه پوست:
 بيماري هاري از راه پوست سالم قابل سرايت نيست، ولي اگر كوچكترين خراش يا زخمي در پوست وجود داشته باشد قابل سرايت مي باشد.
 ۳ ـ راه مخاط ها :
 سگها و گربه هاي به ظاهر سالم كه در اواخر دوره نهفتگي بيماري هاري هستند مي توانند ويروس را از طريق ليسيدن مخاط لب ـ چشم و بيني به صاحبان خود منتقل نمايند.
 ۴ ـ انتقال از راه دستگاه گوارش:
 انتقال بيماري از اين طريق بعيد به نظر مي رسد، ولي بايد از خوردن گوشت و ساير فرآورده دامهاي مبتلا به هاري خودداري نمود.
    
علايم بيماري در حيوان:


 دوره كمون يا نهفتگي در سگ و گربه ۲ تا ۳ هفته و گاهي چند ماه است. مهمترين علايم تغيير در رفتار و عادات حيوان مي باشد ، به گونه اي كه حيوان بيش از اندازه به صاحب خود انس مي گيرد و به گوشه اي پناه مي برد و بالاخره در اثر فلج اندامي و دستگاه تنفسي تلف مي شود و يا در بيشتر مواقع حيوان مضطرب و كم كم به صورت وحشي و درنده درآمده و به هر كس و هر حيوان كه سر راه او باشد حمله مي كند ـ كف از دهانش سرازير شده و به علت عدم امكان بلع بر اثر گرسنگي ـ تشنگي و سرانجام بر اثر فلج دستگاه تنفسي مي ميرد.
    
 علايم بيماري در انسان :


دوره نهفتگي در انسان معمولاً بين ۲ تا ۸ هفته و گاهي كمتر از ۵ روز و به طور نادر تا يكسال و بيشتر نيز ديده مي شود.
    
علايم بيماري هاري در انسان :


 اين بيماري شامل چند مرحله است.


 در دوره مقدماتي بيماري كه ۲ تا ۳ روز قبل از ظهور علايم اصلي است افسردگي، بي قراري، خستگي، بي اشتهايي ، تف اندازي، سوزش و خارش و گاهي درد در محل گزش ديده مي شود؛ پس از اين دوره انسان نسبت به تمام محركهاي فيزيكي، شيميايي، حسي و بويايي واكنش نشان مي دهد. كوچكترين صدا يا نور او را به شدت متشنج مي كند و خود را به در و ديوار مي زند؛ اطراف دهان او را كف مي پوشاند و بيمار عطش فراوان دارد، ولي به علت انقباض عضلات گلو قادر به نوشيدن آب نمي باشد و با ديدن يا شنيدن صداي آب به شدت تحريك مي شود و همچنين عبور هوا نيز از روي صورت باعــــــث تحريك بيمار مي شود.

 پس از آن بيمار بر اثر انقباضات شديد عضله قلب و فلج دستگاه تنفسي فوت مي نمايد.
    
 اقدامات لازم جهت فرد حيوان گزيده:


 ۱ ـ خارج ساختن و تميز نمودن ويروس هاري از محل زخم:


 تا حد مقدور در ساعات اوليه پس از گزش بايد لابلاي زخم را حداقل به مدت ۵ تا ده دقيقه با آب تميز و صابون عميقاً مورد شستشو قرار داد. اين عمل مهمترين قسمت پيشگيــــــري از هاري به حساب مي آيد و مي توان ادعا كرد كه بيش از ۵۰ درصد پيشگيري از بيماري مربوط به رعايت اين مسأله است.
 ۲ ـ خارج كردن صابون از لابلاي زخم‌:
 با استفاده از شيلنگ و فشار آب بايد كف صابونهاي باقيمانده را از لابلاي زخم خارج نمود، زيرا باقيمانده صابون مي تواند مواد ضدعفوني كننده را بي اثر نمايد.
۳ ـ ضد عفوني نمودن زخم:
    زخم را بعد از شستشو بايد با الكل ۶۰ تا ۷۰ درجه يا محلول بتادين يك درصد و يا ساير مواد ضدعفوني نمود (زخم را هيچ وقت نبايد پانسمان نمود زيرا ميكروب هاري بي هوازي است و بر اثر پانسمان رشد آن سريع خواهد شد).
 ۴ ـ ارجاع فرد به مراكز بهداشتي درماني جهت تلقيح واكسن و سرم

و پيگيري جهت تكميل نوبتهاي واكسن (كه اين مسأله بايد با پيگيري، آموزش و حساسيت كامل دنبال گردد) ضمناً وضعيت واكسيناسيون توأم يا ثلاث فرد مجروح بايد مورد بررسي قــرار مي گيرد. اگر واكسيناسيون كامل باشد فقط يك نوبت واكسن به عنوان يادآور كافي است، در صورتي كه مجروح بر ضد كزاز قبلاً ايمن نشده باشد. اولين نوبت واكسن و همچنين سرم ضدكزاز به مقدار مورد نياز با نظر پزشك به وي تزريق مي شود و مطابق دستور عمل نوبت هاي بعدي واكسن را ادامه مي دهيم.
    
 واكسن هاري

واكسن هاري از كشت سلولي تهيه مي شود و آن را مي بايست در ۵ نوبت در روزهاي: صفر ـ ۳ ـ‌۷ ـ ۱۴ ـ ۳۰ به صورت عضلاني و حتماً در عضله دلتوئيد بازو تلقيح نمود. در اطفال كمتر از ۲ سال واكسن در ناحيه فوقاني و جانبي ران تزريق مي شود. هرگز نبايستي واكسن را در عضله سرين تلقيح كرد.

 اگر فردي مورد گزش سگ قرار گيرد و سگ در دسترس باشد بايد آن را به مدت ۱۰ روز بسته و تحت مراقبت قرار داد و در اين مدت اگر علي رغم تأمين آب و غذاي كافي حيوان تلف شد، به احتمال زياد حيوان هار بوده و بايستي واكسيناسيون هاري تا نوبت آخر ادامه پيدا كند، ولي اگر بعد از ۱۰ روز حيــــوان سالم ماند نتيجه مي گيريم سگ هار نيست و از ادامه واكسيناسيون يعني نوبتهاي ۱۴ و ۳۰ خودداري مي نماييم .


تذكر : اگر فردي با ۴۸ ساعت يا بيشتر تأخير مراجعــــــه نمايد مي توانيم دوز اوليه واكسن را به دو برابر افزايش دهيم.
    
سرم هاري :

سرم هاري كه در حال حاضـــر مورد استفاده قرار مي گيرد از پلاسماي انساني تهيه شده و هيچ نوع مخاطره اي در برندارد و احتياج به تست نيز ندارد.
مقدر آن ۲۰ واحد به ازاي هر كيلوگرم وزن و در عضله بايد تلقيج نماييم. بهتر است نصف سرم را در داخل و اطراف زخم و نصف ديگر را در عضله تلقيح نماييم.
در چه مواردي علاوه بر واكسن سرم نيز مورد نياز مي باشد:


۱ ـ گزش توسط حيوانات وحشي
 ۲ ـ اگر حيوان اهلي باشد ولي متواري شده باشد
 ۳ ـ اگر فرد داراي زخمهاي عميق و متعدد به ويژه در ناحيه سر، صورت، گردن و نوك انگشتان باشد.


 تذكر مهم : كليه موارد حيوان گزيدگي چه اهلي و چه وحشي را بايد هار تلقي نمود و بيمار را بايد فوراً تحت اقدامات پيشگيري قرار داد؛ اين موضوع به قدري اهميت دارد كه اگر حيوان گزنده مثل سگ داراي قلاده و واكسيناسيون كامل نيز باشد، مي بايست اقدامات پيشگيري و درمان را براي فرد سريعاً انجام داد يعني داشتن سابقه واكسيناسيون حيوان مانعي براي انجام « سرو واكسيناسيون » فرد نيست.

× پرورش اسب در ایران

اسب را که به احتمال قوي مي توان زيستگاه و برخاستگاهش را ايران بدانيم در تمام ادوار تاريخي همواره در زندگي و در کار و در جنگ يار و ياور ما بوده و هنوز هم هست.

کشور ما با وجود وضعيت اقليمي، اجتماعي و اقتصادي و بنا بر اقتضاي وضع و هدف پرورش دهندگان اسب داراي اشکال گوناگون مديريت پرورش اسب و اسبداري مي باشد.

در حال حاضر مديريتهاي ناظر بر توليد، اقتصاد، نگهداري و پرورش اسب به شرح زير است:

الف) پرورش اسب به شيوه عشايري: عشاير کشور ما بنا به اقتضاي وضع و به لحاظ سنت آبا و اجدادي به نگهداري و پرورش اسب اقدام و معمولا" بسته به وابستگيهاي آبا و اجدادي خود به ايل، عشيره و طايفه، نژاد و تيره، اسب خاصي را پرورش مي دهند، همانگونه که در خوزستان در نژاد برخي از قبايل عرب منطقه و از جمله ميرها، سنجابي ها و جافها در مناطق اسب کردي (کردستان، کرمانشاه و ...) و تراکمه در ترکمن صحرا.

ب) پرورش اسب در روستاهاي کشور: روستاييان کشور ما از چند جنبه اقدام به پرورش اسب مي نمايند، از جمله آنها:

۱- پرورش اسب به منظور سواري: عده اي از روستاييان کشور ما از چند جنبه اقدام به پرورش يک و يا دو یا سه سر اسب جهت سواري پرورش مي دهند.

۲- پرورش اسب به منظور کره کشی و فروش مازاد توليد براي کسب درآمد: اين شيوه پرورش بيشتر در روستاهاي کردستان، کرمانشاه، آذربايجان غربي، خوزستان، گرگان و گنبد رايج بوده و در اين شيوه معمولا" روستاييان براي کره کشي و تکثير، اسبي را از نژاد خالص نگهداشته و از ماديانها کره کشي کرده و مازاد توليد خود را به معرض فروش مي گذارند.

۳- پرورش اسب به منظور توليد استر، قاطر و خرپوزگي: در اين شيوه که معمولا" پرورش اسب توام با پرورش الاغ مي باشد معمولا" روستايي و به عبارتي مدير توليد اقدام به قاطرکشي نموده و توليدات خود را در مناطق مختلف کشور به فروش مي رساند. از نمونه هاي بارز اين نوع مديريتهاي پرورشي روستايي (کره بند) برازجان واقع در استان بوشهر، مناطق قاطر کشي استانهاي آذربايجان، خراسان، لرستان، کردستان و اشگورات مازندران و گيلان مي باشد.

۴- پرورش اسب به منظور کار: در بعضي از روستاهاي کشور که داشتن خودرو براي روستايي مستلزم تخصيص سرمايه و هزينه بالا مي باشد از کار اين حيوان و نتاج آن براي:

- حمل محصول غله، شالي و ديگر توليدات از مزرعه به سر جاده.

- به منظور شخم در مزارع کوچک و مزارعي که ماشين آلات قابليت انعطاف و کفايت مانور اسب را ندارند.

- براي حمل کود، بذر و نشا به مزرعه و شاليزار که به علت عدم وجود راه ارتباطي ماشين رو و يا علل ديگر منجمله گل و لاي، رفت و آمد خودرو به مزرعه غير ممکن است.

- براي حمل محصول از مراتع و مزارع و جنگلهايي که راه ماشين رو نداشته و يا حمل محصول با ماشين به لحاظ قيمت گران تمام مي شود.

براي حمل و نقل وسايل معيشتي روستاييان به مرکز دهستان، به ويژه در مواردي که هزينه حمل با ماشين مقرون به صرفه نيست.

- به منظور حمل بيمار در فصول سرد يا شبانگاه که روستاييان دسترسي به خودرو نداشته و فوريت مداواي بيمار ايجاد مي کند.

ج) پرورش اسب در شهرها و شهرستانها: در حال حاضر در شهرها پرورش دهندگان اسب به منظورهاي ذيل اقدام به پرورش و نگهداري اسب مي نمايند.

۱- پرورش اسب به وسيله موسسات و نهادهاي دولتي: ارتش جمهوري اسلامي ايران، سپاه پاسداران جمهوري اسلامي ايران، وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، نيروهاي انتظامي کشور، اداره کل سوارکاري و پرورش اسب و ديگر نهادها و موسسات دولتي پرورش دهندگان اسب مي باشند.

۲- صاحبان اصطبلها و باشگاههاي خصوصي:

اهداف اين مديريتها عبارتند از: شرکت در مسابقات ورزشي مانند کورس، درساژ، پرش، چوگان، سوارکاري و صحرانوردي. بديهي است شرکت در مسابقات در انحصار اين گروه نبوده و ديگر پرورش دهندگان و صاحبان اسب نيز در اين مسابقات شرکت مي کنند.

آموزش سوارکاري به اشخاص مبتدي و تامين سرويس سوارکاري براي سوارکاراني که عاري از اسب شخصي مي باشند.

پانسيون کردن اسبهاي اسبداراني که فاقد اصطبل بوده و براي نگهداري اسب خود نياز به اصطبل دارند.

پرورش اسب به صورت تک اسبي، دو اسبي و يا چند اسبي در باغات و اصطبلهاي شخصي و خصوصي افراد به منظور سواري، شکار، سرگرمي، تفريح و مسابقه

ايجاد تفريحات سالم در پارکها و تفرج گاهها

کره کشي و ازدياد و توليد اسب و فروش آن

تلفيقي از موارد ياد شده به ويژه خريد و فروش و دلالي اسب

د) پرورش اسب به منظور تحقيقات و اصلاح نژاد: اين شيوه پرورش اسب که طبق برنامه مشخص اصلاح نژادي و به نژادي و حفظ ژنهاي مطلوب نژادي و تکثير آن انجام مي گيرد. براي حفظ کفايت علمي و فني در صلاحيت مديريتي مراکز تحقيقات و اداره کل پرورش و اصلاح نژاد دام، معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزي بوده و يا با نظارت مستقيم اين اداره کل به وسيله بخش تعاوني و خصوصي اداره انجام مي گيرد.

ارزيابي شکل ظاهري بدن در اسب

ارزيابي شکل ظاهري بدن در اسب

يکي از روشهاي ارزيابي فنوتيپي حيوانات ارزيابي شکل ظاهري است. شکل ظاهري مطلوب در اسب شامل تناسب ساختار عضلاني، استخوان­بندي  بدن و اندام­ها نسبت به يکديگر مي­باشد. شکل ظاهري در اسب قابل توارث است (وراثت­پذيري ۱۵/۰ تا ۵۰/۰) و همبستگي صفت با عملکرد حيوان زياد مي­باشد(۷/۰ تا ۹/۰).

در ارزيابي شکل ظاهري، تعادل حيوان، سلامت اندامهاي مختلف (نظير دست­ها، پاها و غيره) و يا وجود ناهنجاريهاي بدني و حرکتي بررسي مي­شود.

يک اسب ايده­آل بايد داراي تعادل باشد. حيوان متعادل داراي استخوان شانه بلند و شيب­دار، پشت کوتاه و شکم طويل بوده و اندامهاي مختلف آن بايد با يکديگر متناسب است. ساختار سر و گردن در استعداد سواري اسب اهميت دارند. ساختار بخش جلويي بر طول گامها، نرم دويدن و قدرت حرکت اثر دارد. حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد از وزن بدن بر روي پاهاي جلو مي­باشد و درنتيجه بيشتر ناهنجاريهاي ناشي از ضربه در پاهاي جلو اتفاق مي­افتد. شانه بايد بلند، شيب­دار و عضلاني باشد. شيب­دار بودن شانه سبب حرکت آزاد عضو به طرف جلو و حداکثر طول گام مي شود و نيز ضربات وارده در هنگام راه رفتن را کاهش مي­دهد. استخوان قلم بايد کوتاه و داراي رباط­هاي محکم و کاملا مشخص باشد.

برخي ناهنجاريهاي ساختاري در زانو نظير انحراف زانو به جلو يا عقب، پاهاي پرانتزي و غيره سبب نامطلوب بودن شکل ظاهري و کاهش عملکرد مي­شود. مفصل بخلوق، بخلوق و سم­ها نيز بايد در ارزيابي شکل ظاهري مورد بررسي قرار گيرد.

بدن از قسمت جدوگاه، قفسه سينه و پشت تشکيل شده است و شکل آن بر تعادل، ظرفيت و قدرت دويدن تاثير دارد. جدوگاه بايد برجسته بوده و قابليت قرار دادن زين را داشته باشد. دنده­ها بايد بلند و قوس­دار باشد. براي مناسب بودن شکل ظاهري، پشت بايد کوتاه، مستقيم و عضلاني باشد.

به­دليل نقش قسمت عقب حيوان در هدايت اسب به جلو، ساختار آن اثر بسيار زيادي بر دويدن حيوان دارد. در يک اسب ايده­آل بايد استخوان ران کوتاه، درشت ني بلند و قلم پاي عقب نيز کوتاه باشد. مفصل خرگوشي و مفصل بخلوق ضربات وارده در موقع راه رفتن را خنثي مي­کنند. برخي ناهنجاريهاي پاهاي عقب نظير مفصل خرگوشي داسي شکل، مفصل خرگوشي گاوي شکل و غيره بر عملکرد و شکل ظاهري اسب اثر دارد.

در قضاوت شکل ظاهري بايد عضلاني بودن بدن را نيز مورد توجه قرار داد. عضلات بايد دراز، صاف و کاملا مشخص باشد.

تغذيه كره اسبها .

تغذيه كره اسبها .

كره اسبها تا 4 ماهگي آنزيمهاي گوارشي يا فعاليت سكومي براي دست يافتن به مواد مغذي موجود در دانه حبوبات و علوفه ها را ندارند.
كره اسبها مي توانند از دانه هاي حبوبات يونجه و چراگاه تغذيه كنند،اما از اين منابع، مواد غذايي كمي دريافت مي كنند.آنزيم هاي لاكتاز و مالتاز در كره اسبها تا 3 ماهگي غالبترند.اين آنزيمها شكر شير را هضم مي كنند.با بالا رفتن سن اسبها آنزيمهاي ديگري كه براي شكستن كربوهيدراتها مورد نيازند فعال مي شوند. سيكوم قسمتي از روده بزرگ است كه كربوهيدراتهاي حل نشدني را هضم مي كند.در سيكوم بالغ ميكروبهايي وجود دارد كه به هضم سلولز و فيبر كمك مي كنند.بطور عمده سيكوم به عنوان يك خمره تخمير است اما در ابتداي دوران زندگي بصورت كامل توسعه پيدا نكرده است.بيشترين راه متداول براي كسب آنزيمهاي مورد نياز خوردن مدفوع اسب بالغ مي باشد كهCoprohagia ناميده مي شود كه از لغت يوناني Kopros به معناي مدفوع و Phagia به معناي خوردن گرفته شده است.به خاطر سيستم گوارشي مخصوص اسب دريافت مواد غذايي مناسب اهميت بسياري را دارد.كلستروم و شير مادر بهترين منبع اين مواد غذايي مي باشد.

..

آغوز اولين شير توليدي ماديان مي باشد.آنتي بادي بالايي دارد كه اسبها را در برابر بيماريها محافظت مي كنند.كره اسبها بصورت متوسط بايد در 6 ساعت اول زندگي در هر ساعت 1 فنجان شير را دريافت كنند.دريافت كردن آغوز در 12 ساعت اوليه زندگي بسيار مهم مي باشد.روده كوچك كره اسبها باز است و اجازه جذب ملكولهاي بزرگ آنتي بادي را به آنها مي دهد.پس از 24 ساعت روده كوچك تغيير يافته و آنتي باديها نمي توانند مورد استفاده قرار گيرند.براي اطمينان از دريافت سطح مناسب آنتي بادي يك تست خوني سرم آنتي بادي بايد در اولين روز تولد انجام گيرد.اين آزمايش بسيار مهم مي باشد خصوصاً زماني كه ماديان قبل از كره زايي ترشح كلستروم را داشته باشد و در اين حالت كلستروم مفيد تا قبل از كره زايي از بين رفته است.برخي از ماديانها هم ممكن است كه كيفيت آغوزشان خوب نباشد.آغوز ظرف 12 تا 24 ساعت پس از تولد به شير تغيير مي يابد.

شير ماديان از نظر كالري ،پروتئين،كلسيم و فسفر و ويتامينها غني مي باشد.در حالي كه منبع خوبي براي دريافت مواد معدني همانند مس،آهن،منگنز و روي نيست و كره اسبها بايد اينها را در كبدشان پيش از تولد ذخيره داشته باشند و اين علت تاكيد بر تغذيه مناسب ماديان در زمان بارداري مي باشد.ماديانهاي خود را ناديده نگيريد.كره اسبها با بالاتر رفتن سنشان در زمينه تغذيه رفتار مادرانشان را تقليد كرده و علاقه به خوردن غذاهاي جامد نشان مي دهند كه اين در هر كره اسبي متفاوت مي باشد برخي از 2 هفتگي اين تمايل را نشان مي دهند.در اين زمان ميتوان براي كره اسب Creep Feeder (غذاي مخصوص كره اسبها به همراه فضاي محصور جهت دسترسي آنها) تهيه كرد .مواد غذايي Buckeye يكي از بهترين Creep feeder ها را در بازار توليد مي كندكه استارتر كره اسب نام دارد و غذاي پلت با پايه شير مي باشد كه در واقع به نوعي مكمل شير ماديان است. Creep feeder بايد براي كره اسبها نصب گردد.در واقع هدف دسترسي آزاد كره اسبها به غذا و تغذيه آنها مي باشد.اغلب Feeder هاي تجاري ستونهاي قابل تنظيم دارند بنابراين متناسب با پوزه كره اسبها بوده و ماديان توانايي دستيابي به آن را نخواهد داشت.

..
يك نكته: براي پرورش و نگهداري كره اسب بايد يكسري شرايط را مهيا كرد.براي مثال  زماني كه يك پرورش دهنده پوني امريكايي  متوجه گرديد كه كره اسبش نمي تواند به عمق و ته Creep feeder برسد و اگر  ستونها را عريضتر کند اسبها هم مي توانند به غذا دسترسي پيدا كنند. کار ي که اين پرورش دهنده  جهت رفع اين مشکل انجام داده است اين بود که يك چوبي را در قسمت كف گذاشته و روي آن يك كاسه ي غذا راقرار داد و اين كار باعث افزايش ارتفاع غذا شده كه دسترسي كامل براي كره اسب را امكان پذير مي كرد.در 3 تا 4 ماهگي به بعد هم بتدريج به غذاي اسبهاي جوان در حال رشد مبدل مي شود .

صفات مطلوب در ارزيابي اسب: conformation

صفات مطلوب در ارزيابي اسب: conformation

3 سري ديدگاه درخصوص ارزيابي تيپ در اسب وجود دارد. 1) كانفرميشن يا تناسب اندام از نقطه نظر اين ديدگاه مهم تركيب مناسب اندام‌ها و اعضاي بدن است در كنار همديگر و بدست دادن وضعيت قابل قبولي از عملكرد حيوان مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

2) ديدگاه فانكشنال functional: صفاتي را در اين گروه مورد بررسي قرار مي‌دهند كه به دوام عمر اسب مربوط مي‌شود. (مثلاً اسب لنگش نداشته باشد، كور نباشد، مشكلات تنفسي نداشته باشد و...)

3) ديدگاه شورينگ Show Ring

صفات مربوط در اسب‌هاي خونگرم: پيشاني بايد عريض وسيع و مسطح و صاف باشد از ديدگاه زيبايي شناسي اگر پيشاني اسب بالاتر از روبيني آن باشد.

روبيني اگر پهن باشد (Dish face) زيباتر نشان مي‌دهد اگر روبيني خيلي برآمده باشد حالت گوسفندي مي‌گيرد. اگر پيشاني خيلي برجسته باشد حالت خرگوش مي‌گيرد. ناحيه مغزين بايد خيلي وسيع و بزرگ باشد اين ناحيه به جهت اعمال تنفس خيلي مهم مي‌باشد. مغزين نبايد در حالت استراحت تكان زيادي بخورد و بعد از كار بايد سريعاً متوقف شود در غير اينصورت مشكل تنفسي دارد. لب بايد باريك و محكم باشد اين ناحيه بايد كلين clean باشد. طوري باشد كه رباط‌ها و اتصالات قابل ديد باشند و پوست كاملاً چسبيده باشد.

چشم بايد شفاف و برجسته و پلك‌ها با شيب منظم روي چشم قرار بگيرد مهم‌ترين اختلال چشم كوري است كه علارغم زيبايي اسب غيرقابل چشم‌پوشي نيست.

1ـ اسب‌هاي چشم شيشه‌اي: در اين اسب‌ها عنبيه رنگدانه ندارد.

2ـ اسب‌هاي چشم خمار

3ـ چشم قوشي: در اسب‌هاي سمندي كه چشمشان قهوه‌اي رنگ است)

4ـ اينراپيون: حالتي است در چشم كه مژه‌هاي پلك پايين به داخل چشم منحرف مي‌شود.

5ـ اكستراپيون: حالتي است كه پلك به بيرون برمي‌گردد و بيرون مي‌زند.

گودي بالاي چشم هرچه بيشتر باشد حيوان پيرتر است. بعضي اسبداران با تزريق آب سعي در پر كردن اين گودي دارند تا اسبشان پير نشان ندهد. اما اگر با انگشت به آن ناحيه فشار دهيم و صداي جِزجِز شنيده شد اين تقلب برملا مي‌شود.

گوش كوچك يا متوسط زيباست اما گوش بزرگ نازيبا به نظر مي‌رسد. زنده بودن يا آلِرت بودن گوش يا تيز بودن گوش امتياز زيادي دارد. اگر اسب گوش‌ها را به طور متناوب و در جهت مخالف دو گوش تكان دهد نشانه اضطرابش است.

زير گلوي اسب هرچه پهن‌تر باشد بهتر است اگر زير گلو تنگ باشد نامطلوب مي‌باشد چون دستگاه تنفس تحت فشار قرار مي‌گيرد. نژاد عرب زير گلويش پهن و وسيع است و خيلي منا مي‌باشد. صفت زيرگلو روي اتصال سر به گردن تاثير مي‌گذارد. اتصال سر به گردن بايد عمود به سر باشد و سر با خط عمود زاويه 45 درجه داشته باشد. اتصال زير گلو هرچه بيشتر باشد بهتر است. اگر گردن قوي باشد اتصال سر به گردن خيلي كم وسعت است و تعادل حيوان زياد پايدار نيست در اين حالت به سر حالت دزيده گفته مي‌شود انگار اسب مي‌خواهد سرش را بدزدد. اگر مفصل آرنج به بدن خيلي بچسبد toe out حاصل مي‌شود اگر مفصل آرنج از بدن جدا باشد toe in حاصل مي‌شود. ساعد بايد طويل و عضله‌اي باشد.

ثبت علائم ظاهري اسب يا signalment:

ثبت علائم ظاهري اسب يا signalment:

منظور از اين روش ثبت كليه علائم و رنگ‌هاي طبيعي اسب است. اين علائم شامل رنگ صورت و پا، خطوط پشت، رنگ بدن اسب و پيچش موها مي‌باشد. اين مشخصات در دفتر ثبت نژاد ثبت مي‌شوند. استفاده از اين سيستم احتياج به مشاهده كنندگان ماهر، هنرمندان خوب، تغيير مناسب رنگ و صداقت دارد.

 

خالكوبي Lip tattoo:

اين روش عبارت است از به جا گذاشتن يك رنگ ثابت و پاك نشدني روي بافت‌هاي زيرپوست در سطح داخلي لب‌هاي اسب كه سال‌هاي زيادي مورد استفاده اسبداران و بخصوص مداحبان اسب‌هاي مسابقه بوده است. اين روش داراي نواقصي از جمله محدود بودن اطلاعات قابل ثبت روي لب‌ها مي‌باشد.

خالكوبي لب‌هاي كره اسب‌ها به دليل كوچك بودن سطح لب به مراتب محدودتر است علاوه بر خالكوبي اسب‌هاي جوان به مرور محو مي‌شود و نيز به دليل استفاده از شماره‌هاي ميخي شكل يا ميخ‌دار احتمال انتقال بيماري و بخصوص كم‌خوني عفوني افزايش مي‌يابد. از سوي ديگر پرتو اشعه ليزر مي‌تواند خالكوبي لب را به طور كلي محو كند.

داغ گرم يا Hot Branding

جنس آهن هست يا روي آتش يا با استفاده از انرژي برق كاملاً داغ مي‌شود و با استفاده از آن براي شماره‌زني و ايجاد علامت خاصي روي بدن اسب استفاده مي‌شود.

معايب داغ گرم: 1ـ داغ گرم براي اسب دردناك است 2ـ با شماره‌ها يا حروف بزرگ كه بتوان آنها را از فاصله دور خواند اطلاعات محدودي را مي‌توان روي بدن اسب ثبت كرد. 3ـ داغ گرم براي مزارع يا فارم‌هاي پرورش اسب استفاده مي‌شود ولي در سيستم كلاسيك از داغ گرم استفاده نمي‌كنند

.

 

 

روش دوم براي ثبت علائم ظاهري

داغ زني سم Hoof Branding:

عبارت است از ثبت داغ روي ديواره سم از شماره‌هايي از جنس آهن استفاده مي‌شود كه كوچك هستند. مشخصات شماره موردنظر را روي ديواره سم ايجاد مي‌كنند اين روش همان عيب داغ گرم را دارد. در عوض هيچگونه درد و بي‌قراري در اسب ايجاد نمي‌كند.

عيب ديگر هر 6 ماه، 7 ماه يكبار بايد عوض شود يا تجديد شود چون سم رشد مي‌كند و يا در معرض اجسام خارجي (سنگ و...) بيشتر قرار مي‌گيرد.

ارزيابي تيپ

بخش اول

ارزيابي تيپ

اهميت و اهداف ثبت مشخصات و ركورد:

 

اهميت استفاده از يك سيستم جامع براي تعيين هويت وشناسايي يك اسب از بين هزاران اسب زماني مشخص مي‌گردد كه بخواهيم اسبي را انتخاب كنيم شناسايي

كنيم بخريم يا بفروشيم. در سيستم‌هاي جديد شماره رمز يا كد شناسايي است پس از تعيين هويت به كامپيوتر داده مي‌شود. با استفاده از اين اطلاعات كارت تعيين هويت اسب نيز صادر مي‌گردد.

يك كارت هويت اسب شامل شماره تعيين هويت است يا كد شناسايي به نام، نشاني،

صاحب اسب، نژاد، جنس، رنگ، علائم سفيد يا لك‌هاي سفيد white marking شماره

دفتر ثبت نژاد يا Breed Registry، داغ، نشان خالكوبي، وضعيت دنداني، نوع پيچش مو (

خوشه) Hair whorl pathern و ساير مشخصات هستند.

لازم به ذكر است كه براي تعيين هويت از روش‌هاي مختلفي استفاده مي‌شود و نمي‌توان صرفاً به يك روشاتكا كرد.

 

سوابق اسب (Records)

 

در بسياري از كشورهاي جهان من جمله ايالات متحده آمريكا جوامع اصلاح نژاد و توليد مثل دام يا مراكز داراي فرم‌هايي مستعد كه سوابق اسب‌ها را مي‌توان در آن نگهداري كرد و از اين طريق اسب‌هاي اصيل و رجيستر را معرفي كرد.

 

سوابق توليدمثل و توليد هم براي نريان و هم براي ماديان حفظ مي‌شود لازم به ذكر است كه اين فرم‌ها در هر منطقه با منطقه ديگر در جامعه‌اي نسبت به جامعه ديگر فرق مي‌كند.

 

اطلاعات تيپي كه حفظ شده براي نريان شامل نام نريان يا سيلمي، شماره ثبت علامت‌هاي مشخصه است. همچنين در اين فرم‌ها نام صاحب ماديان، نرمان توليدمثل ماديان به تاريخ سرومس (جفتگيري) نام ماديان، نژاد، شماره ثبت، همچنين سوابق تيپي كه حفظ شده در مورد ماديان‌ها شامل تاريخ تولد، پدر يا Sire مادر يا Dam، تعداد دفعات آبستني، تعداد كره‌هاي متولد شده زنده از اين ماديان و سوابق ظاهري كره‌هاي آن.سوابق بهداشتي نيز غالباً در مورد سوابق ماديان‌ها حفظ مي‌شود.

آشنایی با اسب عرب

نژادهاي قديمي اسب ايران اسب قدرتمند نسايي را تشکيل دادند.

- اسب نسايي از غرب ايران به بين النهرين و سپس عربستان و ديگر ممالک عربي برده شد.

- با توجه به نبود اسب در صحاري عربستان و مصر، اسب هاي برده شده اهميت و قدر و منزلت خاصي داشتند و در نزد روساي قبايل به بهترين نحو نگهداري و پرورش يافتند.

- قبيله هاي عرب تعصب خود بر روي تبار قبيله اي را در مورد اسب هاي ارزشمند و زيبايشان نيز حفظ کردند و با توجه بسيار به تکثير و  پرورش آنها پرداختند و تيره هاي مختلف اسب عرب پديد آمد.

- توجه به شکوه و زيبايي خيره کننده هر اسب که برتري مالک آن را ثابت مي کرد، انتخاب جهت بهبود نژاد را به سمت گزينش اسب هاي زيباتر و ظريف تر برد.

- از طرفي نياز به استفاده در شرايط سخت بيابان هاي بي آب و علف، انتخاب اسب هاي قويتر و با استقامت بيشتر را لازم نمود.

- بدين ترتيب اسب عرب با زيبايي هر چه تمام تر و قدرت بالا در طي قرن ها به صورت نژادي ارزشمند درآمد.

- نقش اعراب و قبايل مختلف آن در ايجاد اين نژاد با ارزش و محبوب انکار ناپذير مي باشد.

- در جريان جنگ هاي صليبي، اروپاييان با اين اسب توانا و زيبا آشنا شدند و شهرت آنان به قدري شد که حتي هر اسب شرقي را عربي خطاب مي کردند. پس از اين دوران اسب هاي عرب به اروپا راه يافتند.

- در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم اصلاحات فراواني بر روي نژاد اسب عرب صورت گرفت و بيشتر به سمت گزينش اسب هاي زيباتر و ظريف تر حرکت نمود. در اين مسير بخش قابل توجهي از توان اسب عرب که شامل قدرت آن نيز مي شد، کمرنگ شده و زيبايي مخصوصا" سر پر اهميت تر گشت.

- نقش قبايل عرب ساکن ايران در بهبود اين نژاد و اهتمام فراواني که در نگهداري و پرورش اين نژاد داشته اند بسيار ارزشمند بوده است.

- اسبي که امروزه در دنيا به نام عرب ايراني مطرح است، از سرشاخه هاي قديميترين اسب هاي خالص عرب مي باشد که در نتيجه بهبود نژادي قبايل عرب، اسبان ارزشمندي به دست آمدند. اين گروه، خصوصيات اسبان عرب باستاني را بيش حفظ کرده اند و دست نخورده تر باقي مانده اند.

- نحوه اصلاح نژاد و پرورش اين اسب ها، توليد اسب هاي مرغوبي را باعث شد که هم در زيبايي و تناسب و هم در توان و قدرت نمونه بودند. اين گروه که به نام اسب عرب ايراني معروف مي باشد، با وجود همه ضربه هايي که ديده همچنان تا روزگار ما باقي مانده است و از ذخاير ارزشمند ژنتيکي کشورمان محسوب مي شود.

- هر چند که ورود خون اسب هاي عرب وارداتي طي ساليان گذشته، تعداد زيادي از جمعيت اين ذخيره ارزشمند را به شدت از خلوص تاريخي خود خارج نموده است، اما توجه به ارزش واقعي اين اسب هاي تاريخي طي سال هاي اخير، اميدواري به حفظ آنها را زنده کرده است.

- هنوز هم مي توان اسب هاي بي نظير عرب ايراني را که هم از نظر زيبايي مثال زدني هستند و هم از نظر قدرت، سرعت و استقامت نمونه، در گوشه و کنار ايران زمين پيدا کرد.

- خصوصيات: سر کوچک و سبک، گوش ها کوتاه، پيشاني صاف يا کمي برجسته، گردن بلند و کماني، فاصله زياد بين چشم ها، فک عميق، پشت کوتاه، کپل افقي و دم پر پشت و در هنگام حرکت بالا، قلم ها کوتاه، استقامت زياد در مسيرهاي طولاني.

- اگر به اين نکته مهم توجه کنيم که اين تيپ از اسب عرب فقط مخصوص ايران بوده و برعکس اسب هاي داراي خون مصري و آمريکايي و ... در جاي جاي زمين، يافت نمي شود، ارزش و اهميت حفظ اين گنجينه تاريخي را بيشتر خواهيم دانست.

- موفقيت کشورهاي توليد کننده اسبان عرب زيبايي امروزي در آن است که اسب هايي توليد مي کنند که از لحاظ زيبايي، ديگران توان توليد آنها را ندارند. ما هم قدر داشته هايمان را داشته باشيم و گوهرهايي توليد نماييم که قدرت، سرعت، استقامت و زيبايي را همزمان دارند و ديگران از داشتن آن محرومند. بي شک آينده متعلق به کساني است که بازار بي رقيب جهاني را در انحضار خود خواهند داشت.

تاثير خوراک دهي بررروي رفتار اسب.(بخش 2).

تاثير خوراک دهي بررروي رفتار اسب.(بخش 2).

اعتقاد بيشتر دارندگان اسب اين است که ذرت يا جوي دوسر ، خوراک هاي داغ هستند که مي توانند مقدار قابل ملاحظه اي انرژي را در يک لحظه در اختيار اسب قرار دهند، و کار با اسب را مشکل کنند. همچنين برخي ديگر اعتقاد دارند که بين ذرت و جوي دوسر اختلافاتي وجود دارد و تغذيه با ذرت باعث مي شود که مشکلات مربوط به بالا رفتن نشاسته، بيشتر و زودتر بروز کند. حتي برخي از اسب داران ملاس را نيز در همين رابطه به دليل قند بالاي آن مشکل زا دانسته و از دادن آن اجتناب مي کنند.
.........................
نکته جالب در اينجا اين است که ما انرژي را به عنوان يک حس رفتاري استفاده کرده ايم، در صورتي که انرژي يک وظيفه تغذيه اي به عهده دارد، و معني آن مقدار کالري موجود در خوراک است. بهر حال، تغذيه بيش از حد انرژي ( جداي از منبع تامين کننده آن ) مي تواند يکي از علل داغ کردن اسب، بخصوص در اسب هايي که مقدار زيادي از وقت خود را در روز در محيط بسته و به صورت محبوس شده مي گذرانند، باشد.
مدارکي وجود دارد دال بر اينکه در بعضي از اسب ها، ميزان نشاسته جيره روي رفتار حيوان تاثير مي گذارد. محققين گزارش کرده اند که کاهش در ميزان نشاسته جيره مي تواند کاهش در ميزان هيجانزدگي اسب را باعث شود.
تغييرات در واکنش هاي بيوشيميايي مغز ممکن است ارتباط بين نشاسته و قند جيره و رفتار حيوان را توجيه کند. سروتونين ، يک واسطه شيميايي عصبي در مغز ، بعنوان تعديل کننده رفتارهاي سريع و ناگهاني در اسب شناخته شده است. پايين آمدن ميزان سروتونين در انسان باعث بوجود آمدن رفتارهاي مربوط به افسردگي مي شود. برخي داروهاي ضد افسردگي وجود دارند که با بالا بردن سروتونين در مغز کار خود را انجام مي دهند.
رفتارهاي از سر ستيزده جويي بيشتر متاثر از بالا رفتن سروتونين مي باشد. ثابت شده که وعده هاي غذايي که ميزان گلوکز آن بالاست ( از هضم نشاسته توليد مي شود) باعث افزايش سروتونين مغز مي شوند، و به نظر مي رسد که اين افزايش مسئول بروز برخي رفتارها در نتيجه بالا رفتن ميزان قند مصرفي مي باشد. در همين راستا، ممکن است که اختلاف شديد در گلولز خود بعد از مصرف وعده غذايي پر دانه بتواند رفتار اسب ها را بر اساس فعاليت سروتونين مغز آنها تغيير دهد.
ولي قبل از اينکه اين توجيهات را قبول کنيم بايد بدانيم که براي شناخت تاثير نشاسته و قند جيره روي رفتارهاي خاص در اسب و اثبات آنها نياز به تحقيقات بيشتر و گسترده تري مي باشد.
در اين رابطه اختلافات بسيار زيادي مابين اسب ها وجود دارد، که انعکاسي از اختلافات ژنتيکي ، محيط ، و تاثيرات ديگر ترکيبات خوراک مي باشد، ولي با اين حال در برخي از اسب هايي که فعاليت زيادي داشته اند ، کاهش نشاسته جيره مفيد واقع شده است.
خوشبختانه خوراک هاي جديدي که در اسب هاي کاري بکار مي رود از تنوع انرژي زايي زيادي برخوردار مي باشند و منابع مختلف انرژي، نشاسته ، چربي و نيز فيبرهاي قابل هضم بالايي را نيز دارند مانند تفاله چغندر قند ( Beet pulp ). به همين دليل کاهش معني داري را در نشاسته و قند در مقايسه با خوراک هاي قديمي، در اختيار حيوان قرار مي دهند.

چربي و پروتئين
ادعا شده که چربي اثرات آرامش دهنده اي را روي اسب ها دارد، و حداقل يک تحقيق ( هلند و همکاران 1996) در حمايت از اين ادعا که چربي جيره باعث کاهش فعاليت در اسب ها شده است ، وجود دارد. در همين راستا ، خيلي از دارندگان و تعليم دهنده گان اسب گزارش کرده اند که اسب هايي که از مکمل چربي در جيره هاي آنها استفاده شده ، بيشتر قابليت رام شدن و تعليم ديدن را دارند. استفاده از چربي در جيره اسب هايي که در محيط بسته به سر مي برند و استفاده روزافزون آن در بين اين دسته از اسبداران ، شايد به اين دليل است که هيجان و عصبيت حيوان را کاهش مي دهد. بطور کلي اين موضوع که اثر آرام بخشي چربي، آيا واقعا مربوط به خود چربي است، يا به دليل اين است که چربي اضافه شده مي تواند جايگزين نشاسته مصرفي در جيره گردد ، براي ما روشن نشده.
عقيده بر اين است که نشاسته ، قند و پروتئين جيره، در برخي نژادهاي کوارتر، مي تواند اسب ها را دچار بيش فعالي کند. مطالعات در سگ و انسان نشان داده اند که دستکاري برخي اسيدهاي آمينه بخصوص در جيره مي تواند باعث تغيير در پرخاشگري و فعاليت بيش از حد گردد.
اگر اين مطلب براي اسب ها هم درست باشد ، بايد ديد که کدام نوع از پروتئين ها ( اسيدهاي امينه) اهميت بيشتري را در اين خصوص خواهند داشت.
مکمل هاي غذايي زيادي که اين پتانسيل را داشته باشند وبتوانند اثرات آرام بخشي را از خود بروز دهند هنوز شناخته نشده اند. چند مطالعه در اين خصوص وجود دارد، و سود مندي برخي از آنها نيز گزارش شده است. اين توليدات اغلب حاوي چندين جزء خوراکي هستند که عمومي ترين آنها، تيامين ، از گروه ويتامين هاي B است که کمبود اين ويتامين باعث ايجاد مشکلات مربوط به عملکرد مغز مي شود، آناليزهاي جيره اي نشان داده اند که بالا رفتن ميزان تيامين مي تواند باعث کاهش ناراحتي و هيجان در اسبهاي عصبي شود. تغذيه مکمل تيامين علاوه بر اينکه خطري ندارد، بلکه مي تواند روي تحريک اشتها نيز موثر باشد، ولي اينکه اثري روي اسب هاي بيش فعال و عصبي دارد يا نه هنوز به درستي معلوم نيست. مطالعات جديدتر ، مکمل سازي با منيزيم را براي اسب هاي عصبي توصيه کرده است. بيشتر اين توصيه بر اساس کمبودهايي است که در برخي جيره هاي اسب ها بوجود آمده و اسبها دچار عصبيت ، هيجان ، لرزشهاي عضلاني و تکان شدند. ولي بايد به خاطر داشت که کمبود منيزيم در اسب به ندرت بوجود مي آيد و مقاديري که در جيره هاي معمول وجود دارد معمولا بيش از نياز اسب مي باشد.
اين روزها ، تعدادي از ترکيبات گياهي به دليل بازار پسندي که دارند براي انواع و اقسام دردها به بازار آمده اند، که برخي از آنها به صورت مشابه با داروهاي مسکن عمل مي کنند. ولي تا بحال تحقيقي در رابطه با درمان اسب هاي عصبي بوسيله گياهان دارويي و موادگياهي ديده نشده است. از همه بدتر اينکه ما ايده و اطلاعي از توليدات اين چنيني مبني بر اثرات آنها بعد از هفته ها و يا ماه ها مصرف در دست نداريم. ولي براي توصيه اين مواد نيز بايد اطلاعات زيادي در رابطه با بي خطر بودن و تاثير آنها بعنوان يک ماده آرام بخش ، در دسترس باشد.
 
................
منبع :
سایت علمی -خبری فامیران

عکس های زیبایی از اسب کوارتر

dolly.jpg 

 

scoop.jpg 

 

sandy.jpg 

Misty mare.jpg 

 

quarter horse mare 

 

Buckskin mare 

 

givemethescoop.jpg 

 

Quarter horse Mare 

 

Sorrel Quarter horse mare 

 عکس های زیبایی از اسب کوارتر

ویژگی های اسب ترکمن

استخوان پیشانی باریک,جدوگاه معلوم صورت کشیده,فاصله دوگوش زیاد,پوست ظریف و موی نرم,گوشها نسبتا بلند,کاکل و یال کم پشت


,چشمها دو طرف استخوان صورت,فاصله دو فک مناسب با اندام اسب,رنگ قالب کهر و کرنگ,اتصال سر و گردن ظریف و متحرک

,عضلات گردن ظریف و متناسب,گردن مستقیم,اتصال گردن و سینه ظریف,سینه در طول رشد کرده,منخرین بسته,لبها آویزان

,کمر بلند,کپل افتاده,دخ کم پشت و اتصال دم بالا,عضلات شلوار و ران متناسب

,قلم ها بلند و نسبتا باریک,بخلق بلند نسبتا باریک,شکم آهویی,اتصال شکم به کپل متحرک,قد155,مناطق,ترکمنستان و دریای خزر ترکمن صحرا,اصفهان,تهران,خراسان

,بداخلاق و گازگیر,زیر نژاد ها:آخال تکه,یمود,گکلان,

کوليک(colic) در اسب- بخش 1.

کوليک(colic) در اسب- بخش 1.

کوليک،علل ايجاد و نحوه درمان آن :
اسبداران معتقدند از زماني که اسب بوده و هست ، کوليک هم بوده و خواهد بود . ميزان مرگ و مير اسبها از کوليک ، از هر بيماري بيشترميباشد .اين سئوال پيش مي آيد که کوليک چيست و چگونه و چرا ايجاد ميشود ؟
خطر کوليک ناشي از عدم رسيدگي درست به اسبها است که امکان بروز انباشتگي ، پيچ خوردگي روده هاي اسب ، زخم معده ،پارگي معده و انسداد روده را ايجاد ميکند و موجب بروز کوليک ميشود . معمولا کوليک بصورت آني و ناگهاني پيش ميايد و مهم است که علت اين بيماري هرچه سريعتر مشخص شود تا بتوان از پيشرفت آن جلوگيري کرد و آن را مهار نمود .
....
با توجه به موارد فوق تعريف کوليک همان درد شکم ميباشد که از اسپاسم کولون روده اسب صورت ميگيرد .اختلالاتي که در اسب موجب کوليک ميشوند عبارتند از :
کوليک يا دل درد عادي 83 %
کوليک ناشي از انباشتگي 7 %
کوليک گازي يا اسپاسمي 4%
کوليک ناشي از پارگي معده 2%
آماس روده 1%
انسداد اختناقي 3%
....
نشانه هاي کوليک در اسب مبتلا :
1- غلت زدن
2- پا کوبيدن مداوم
3- دراز کشيدن بيش از حد معمول
4- برگرداندن سر به سمت پهلو
5- تاب دادن مکرر لب بالا
6- پشت کردن به گوشه جايگاه همراه با بروز ناراحتي
7- لگد زدن به شکم
8- ايستادن با بدني کشيده
9- نشان دادن مکرر حالت دفع ادرار
10- عدم دفع مدفوع به مدت بيش از 24 ساعت
11- بي اشتهائي
12- رفتار غير عادي و افسردگي
13- تعرق
14- اسهال
....
بالاترين ميزان مرگ و مير اسبها ناشي از انسداد اختناقي روده ميباشد.برخي عوامل از جمله نژاد در اسب ممکن است تعداد دفعات ابتلا به کوليک را بيشتر کند مثل نژادهاي استاندارد برد ، تنسي واکينگ ، امريکن سدلبرد و وارم بلاد .
خطر انسداد کولون در پوني ها و انباشتگي در اسبهاي جنوب شرقي ايالات متحده آمريکا بيشتر است .
بيشترين عواملي که باعث کوليک ميشوند عبارتند از:
- چسبندگي هاي درون حفره شکم در اسباني که جراحي حفره شکم داشته اند .
- انباشتگي کولون بزرگ که بطور ناگهاني بروز ميکند در اسباني که به مدت زيادي در اصطبل به سر ميبرند ، و ميزان فعاليت ورزشي آنها کاهش ميابد و يا همزمان تحت درمان داروئي بوده اند.
- انباشتگي هايي با کاهش نوشيدن آب و خوردن خوراکهاي خشبي کم کيفيت و گاها نا مناسب بودن وضعيت دندانها در اسب .
- انباشتگي هاي سکوم و زخم معده با تجويز زياد " فنيل بوتازون " در ارتباط ميباشد .
خطر ابتلا به کوليک در اسبهاي اصيل (عرب) بالاتر از ساير نژادهاست . خطر کوليک در اسبهاي 2 تا 10 سال بيشتر از کره اسبها (از شير گرفته تا يکساله) و يا اسبهاي 10 سال به بالاست .
خطر ابتلا به کوليک با وقايعي همانند : آبستني ، دوره شيرواري ، تغيير جيره ، تغيير در نوع فعاليت هاي بدني ، حمل و نقل ، تب و واکسيناسيون در ارتباط ميباشد .
اسبهايي که نسبت غلات به علوفه شان بيشتر است يا روزانه 5/2 کيلوگرم يا بيشتر غذا ميخورند ، در معرض خطر بالاتري از ابتلا به کوليک هستند .
اسبهايي که خوراک پليت و مخلوط دانه غلات آسياب شده با ملاس ميخورند در مقايسه با اسبهايي که کنسانتره درجيره آنها مصرف نشده بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرند .
کوليک را ميتوان بر اساس عامل آن در يکي از موارد زير جاي داد :
جيره غذايي ، استعداد مبتلا شدن به کوليک (نژاد) ، تغيير در حرکات دستگاه گوارش ، عفونت ، انگلها ، زخم ها .
.....
بيماري هايي که در اسبها منجر به کوليک ميشوند به قرار زير ميباشند :
1- انباشتگي به علت خوراک خشبي کم کيفيت
2- نفخ به علت تخمير بيش از حد
3- توده مانع در مسير گوارش به علت وجود جسم خارجي
4- ايست حرکات به علت نا متعادل بودن الکتروليتهاي خون
5- افزايش قدرت انقباضي به علت واکنش سمپاتو ميتيک
6- پيچ خوردگي کولون بزرگ به علت حرکات ناهنجار
7- جابجايي و انسداد اختناقي و فتق به علت زمينه کالبد شناختي و نژادي
8- کوليک به علت سالمونلا
9- آبسه به علت اسروپتوکوکوس اکوئي
10- زخم معده و روده به علت داروهاي ضد التهاب غير استروئيدي 
11 - آماس کولون پشتي يا Dorsal colitis است.
....
علل کوليک :
...
...1- انگلها :
انگلها از علل ايجاد کننده کوليک هستند و برنامه هاي مهار کننده آلودگي انگلي ميزان بروز کوليک را کاهش ميدهد . بيماريهاي ناحيه سکوم و ناحيه ايلئون به سکوم با آلودگي به کرمهاي پهن گره خورده نشان دهنده اين است که اين آلودگي نوعي عامل خطر ساز است
 ..
2- انباشتگي :
بلعيدن اجسام خارجي هم ميتواند عامل کوليک باشد . انباشتگي شن در کولون به انسداد مي انجامد و بلع اجسام خارجي از جمله ميخ ، سيم و يا سنگهاي نوک تيز ممکن است اولين گام براي تشکيل سنگ روده باشد . بالا بودن پ هاچ کولون و غلظت کانيها موجب سنگ ميشود . تکه هاي لاستيک ، الياف نايلوني مثل موکت و طناب نايلوني ، مو ، سنگها و بذر گياهان از علل شناخته شده انسداد روده ميباشند .در ضربات فيزيکي به حفره شکم ممکن است بخشي از روده جابه جا شود .
پارگي مزانتر با ضربات به شکم و سخت زايي در ماديان ها در ارتباط است .
هماتوم يا خون مردگي ، گرچه در ديواره روده نادر ميباشد ، ولي در ديواره روده کوچک و کولون بزرگ مشاهده شده است . نقايص مادر زادي هم از ديگر عوامل ايجاد کوليک ميباشند . آماس روده به خاطر آماس مخاط يا ديواره روده ، سالمونلا(باکتري گرم منفي) در مراحل آغازين و پريتونيت پس از عمل جراحي ميتوانند کوليک ايجاد کنند . عفونت حفره شکم بخاطر آسيب ديده گي روده ميتواند عامل کوليک باشد . آلودگي مجاري لنفاوي در روده ناشي از اسروپتوکوکوس اکوئي و گونه هاي رودوکوکوس بوجود مي آيند ، که بعدا در روده چسبندگي ميدهند و انسداد و کوليک در پي خواهد داشت .
....
3-مسموميتها :
برخي داروها و اقلام غذائي مورد استفاده در جيره در صورت مصرف بيش از حد باعث بروز کوليک ميشوند .
زخمهاي دستگاه گوارش :
در کره اسبهاي دچار زخم معده احتمال کوليک وجود دارد . همچنين در کره اسبهاي 4 تا 6 ماهه در صورت بروز زخم دوازدهه بدليل اينکه تخليه معده از حالت هنجارخارج ميشود ممکن است کوليک روي بدهد .
نشانه هاي زخم معده عمدتا کم اشتهائي ، لاغري يا کارکرد ضعيف است . در زخمهاي شديد ، شدت کوليک به اندازه اي است که انجام عمل جراحي اجتناب نا پذير است .
زخم معده يا روده ميتواند از عوارض تجويز طولاني مدت داروهاي ضد التهاب غير استروئيدي باشد .
يکي از نشانه هاي مسموميت با فنيل بوتازول در اسب کوليک است که در آغاز بصورت حاد و در نهايت به شکل مزمن در مي آيد . انسداد روده و يا حرکات نا هنجار روده مثل به دام افتادگيها ، پيچ خوردگيها و جابجايي روده باعث ايجاد کوليک ميشوند .
تغيير در مقدار کلسيم و پتاسيم سرم خون با کوليک ارتباط دارد و هر دو از علل انسداد ميباشد . افت کلسيم ميتواند موجب انسداد و يا جابجايي کولون و ساير کوليکهاي حاد گردد .
تجويز پتاسيم در موارد هيپوکالمي ميتواند حرکات روده را بهبود بخشد . ميزان منيزيم هم در حرکات روده موثر است . معمولا اسبهايي که به کزازعلفي مبتلا ميشوند ، ميزان کلسيم و منيزيم خون آنها کاهش ميابد و يا در اسبهايي که به مدت طولاني از غذا محروم مانده اند کاهش منيزيم خون موجب تغيير در حرکات دستگاه گوارش و نهايتا کوليک ميشود .
سکوم و کولون بخشي از دستگاه تخميري دستگاه گوارش اسب ميباشد که هضم سلولز و سنتز اسيدهاي چرب فرار در آن انجام ميگيرد . عوامل خطر سازي چون افزايش مصرف دانه غلات ، تغيير در فعاليت بدني اسب و يا تغيير جيره ممکن است از علل کوليک باشد .
منبع:
سایت فامیران

آيا خوراک دهي روي رفتار اسب اثر دارد؟

آيا خوراک دهي روي رفتار اسب اثر دارد؟
جيره غذائي ، رفتار و خوراک دهي اسبي که در اصطبل نگهداري مي شود بطور کلي با اسبي که در محيط طبيعي زندگي مي کند فرق دارد. زماني که يک اسب به مرتع بطور آزاد دسترسي داشته باشد، در روز 16 ساعت و حتي بيشتر به چرا مشغول مي شود. معده کوچک و دستگاه گوارش بزرگ اسب که براي تخمير غذاهاي فيبري آماده شده اند حيوان را وادار ميکنند که به ريزه خواري روي بياورد. اگر در مرتع بطور آزاد و رها قرار بگيرد به علت همين خصوصيت ريزه خواري مجبور به گردش و راه رفتن مداوم خواهد بود که خود به عنوان يک ورزش طبيعي نيز محسوب مي شود. بر خلاف چنين وضعيتي را اسب هايي دارند که در اصطبل نگهداري مي شوند ، روزانه خوراک دهي شده و مواظبت مي گردند. اولين تفاوت اين نوع سيستم ها نسبت به سيستم هاي آزاد، دريافت خوراک به صورت وعده اي ( يک يا دو بار در روز ) مي باشد. اين وعده ها اغلب در يک دوره کوتاه زماني بلعيده مي شوند، که در بين وعده هاي مصرف خوراک زمان هايي به صورت بيکار و يا اختصاص داده شده به فعاليت هاي ديگر براي اسب باقي مي ماند.
اين کاهش چشمگير در زمان اختصاص يافته به مصرف خوراک اولين مشکل رفتاري در رابطه با خوراک دهي در سيستم بسته يا اصطبل مي باشد. دومين مشکل احتمالي در اين خصوص در رابطه با ساخت جيره است. براي تامين انرژي مورد درخواست جهت فعاليت هاي مدرن و تغيير يافته امروزي ، ما مجبور به فرموله کردن جيره هايي شده ايم که از نظر انرژي غلظت هاي بالايي را دارند نسبت به اسبهايي که در مرتع و بدون فعاليتهاي اضافي به خوراک هاي کاملا خشبي توليد شده در مرتع تکيه داشته اند، در اين جيره ها بطور چشمگيري از ميزان خوراک هاي فيبري کاسته شده است . همانطوريکه گفته شد، هر دوي اين عوامل مي توانند انواع خاصي از مشکلات رفتاري را در حيوان ايجاد کنند.
.................

اين تصور را نيز داشته باشيد که کاهش فعاليت هاي فيزيکي و نيز اجتماعي طبيعي که بعلت نگهداري حيوان در محيط هاي کوچک و بسته رخ مي دهد مي تواند رفتارهاي غير طبيعي را بوجود آورد. در حالت وحشي ، اسب ها دوست دارند که محيط خود را مورد کاوش قرار دهند، و هيچگاه خود را در يک منطقه کوچک و محدود که از دست صياد نتوانند فرارکنند قرار نميدهند . عدم فعاليتهاي فيزيکي و يا اجتماعي مناسب با هم گله ايها مي تواند منجر به ايجاد مشکلاتي مثل حرکت در اصطبل و حرکات زيگزاگ و نيز مشکل ماندن و عدم مصرف انرژي شده ، و زماني که حيوان در خارج از اصطبل قرار مي گيرد کار با حيوان سخت مي شود.

کاهش زمان خوراک دهي و مصرف فيبر
کاهش در فعاليت مربوط به مصرف خوراک در ارتباط با وعده هاي خوراک دهي و استفاده از جيره هايي با مواد خشبي کم ، باعث بوجود آمدن برخي رفتارهاي خاص در اسب مي شود. بجاي مصرف خوراک بيش از 16 ساعت در روز، يک اسب ممکن است حدود يک ساعت را به فعاليت هاي تغذيه اي اختصاص دهد. ليسيدن آخور، جويدن چوب ، بستر خواري ( و حتي مدفوع خواري ) مي تواند به عنوان جايگزين وقت هايي که صرف خوردن نشده گردند.

ديگر عواملي که مي توانند در اين زمينه نقش داشته باشند عبارتند از :
• مصرف مقدار کم مواد خشبي در روز
• مصادف و همزمان شدن با مصرف مقادير بالايي از کنسانتره.
............................

مصرف مقادير کم مواد خشبي / فيبر ( و مقدار زماني که اسب به فعاليت تغذيه اي مي پردازد)، نتيجه اش بالا رفتن زمان بطالت ( Down time ) بخصوص براي اسب هايي که براي مدت طولاني در روز در محيط بسته قرار مي گيرند مي باشد. محققين در بريتانيا ( مک گروي و همکاران 1995) و ديگران نشان دادند که وقتي اسب ها با جيره هاي داراي مواد خشبي کم تغذيه مي شوند، شيوع رفتارهاي خاص در آنها بيشتر مي شود ( اين جيره ها کمتر از 15 پوند به ازاي هر راس در روز براي يک اسب 1100 تا 1200 پوندي يا يک اسب 495 تا 550 کيلويي است). برخي مدارک نيز نشان دادند که استفاده از جيره هاي با فيبر بالا مي تواند به مديريت و کاهش اين رفتارهاي خاص کمک کند.
اگر بخواهيم از جنبه ديگر به اين مساله توجه کنيم، مساله مقدار استفاده از دانه ها در جيره و در بخش کنسانتره اي آن حائز اهميت مي گردد، چرا که مي تواند روي اسيدي شدن دستگاه گوارش تاثير داشته باشد. در يک مطالعه ، بالاتر رفتن تواتر يا فرکانس باعث بروز رفتارهاي خاص در اسب هايي که از جيره با دانه زياد مصرف کرده بودند شد ( نسبت 3 به 1 کنسانتره به علوفه ). رفتارهاي حيوانات در اين آزمايش در مقايسه با رفتار حيواناتي بود که از جيره هاي علوفه اي مصرف کرده بودند انجام شد. برخي منابع نشان دادند که شيوع مشکلات رفتاري زماني که از بافرها در جيره ها استفاده مي شود کاهش مي يابد، اين مواد به محدود کردن فعاليت اسيدي و اسيدي سازي در سکوم و روده بزرگ کمک مي کنند. يک نظريه در اين خصوص اين است که اسيدي شدن دستگاه گوارش باعث بروز درد نسبتا کمي در دستگاه گوارش مي شود که باعث بروز اين رفتارهاي خاص در حيوان ميشود. با محدود کردن اسيديته دستگاه گوارش ، مي توان احتمال داد که شيوع اين مشکلات نيز کاهش يابد. زمان شروع ليسيدن آخور در کره اسب ها نيز در ارتباط با تغذيه کنسانتره ميباشد. محققين بر اين اعتقادند که ليسيدن آخور مي تواند باعث افزايش جريان بزاق در حيوان گردد که خود بواسطه داشتن مواد بافري باعث کاهش ناراحتي هاي حاصل از اسيدي شدن معده و دستگاه گوارش مي شود. حتي اگر جيره ها را در رابطه با فعاليت اسيدي سازي آنها اصلاح کنيم ، هر گونه رفتار خاص بوجود آمده مثل ليسيدن آخور اغلب به صورت عادت در حيوان باقي مي ماند ...

نژاد اسب ها

اگر به نژادهای مختلف اسب در دنیا علاقه مندید و زبان انگلیسیتون هم بد نیست در ادامه چند لینک دانلود گذاشتم که هر کدام توضیحی مختصر در مورد نژادی خاص میده
همشون ebook هستند و راحت با adobe acrobat reader اجرا میشن. اما توضیحی مختصر در مورد هر کدام:

کوارتر (Quarter)
اسب های نژاد کوارتر چارشانه و خشن و قوی و عضلانی و محکم هستند. تقریبا به هر رنگی که تصور کنید وجود دارند و از اسب های کوارتر آمریکایی عضلانی تر و قوی تر هستند. این اسب ها بیشتر برای سواری شخصی استفاده می شوند. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/quarter_horses.pdf&mode=download

پینت (American Paints)
اسب های نژاد پینت به خاطر وجود لکه های مشخص و منحصر به فرد در روی پوستشان به این نام خوانده می شوند. گاهی Pintos یا Piebalds نیز خوانده می شوند اسب های پینت آمریکایی عضلانی و نیرومند و باهوش هستند و خیلی سریع تعلیم می بینند. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/american_paints.pdf&mode=download

آپالوساس (Appaloosas)
این اسب ها اسمشان را از رود خانه Palouse یعنی جایی که برای اولین بار پرورش یافتند به دست آورده اند. مشخصه آنها وجود نقاط خال خالی روی پوست و نیز  تطبیق پذیری و همه کاره بودن می باشد. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/appaloosas.pdf&mode=download

کوارتر آمریکایی (American Quarters)
کوارتر آمریکایی یک تیره جداگانه می باشد. وجه تسمیه اسب کوارتر به خاطر توانایی این اسب در مسابقات یک چهارم مایل (quarter a mile)  می باشد. نژادی همه کاره می باشند که بدن محکم و عضلانی آنها توانایی مانورهای پیچیده و بغرنج را فراهم می کند. این استعدادها باعث شده که از آنها در کارهای مزرعه و سوارکاری نمایشی و سواری آزاد به بهترین نحو استفاده شود. لازم به ذکر است که اسب های کابوی های آمریکایی در زمان خودشان از این نژاد بوده. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/american_quarters.pdf&mode=download

تروبرد (Thoroughbreds)
این نژاد هم که معرف حضور همه است و شما می توانید دور محوطه ای به اندازه یک استخر همانند میدان مسابقه با او بتازید. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/thoroughbreds.pdf&mode=download

عرب (Arabians)
این اسب زیبا هم که جد بسیاری از اسب های گونه های کنونی شناخته می شود احتیاج به معرفی نداره. این هم لینک دانلود همراه تصویر:
http://www.cheappetstore.com/ebooks_download.php?filename=Horses/arabians.pdf&mode=download

پرورش بلدرچين راهي نو جهت توليد پروتئين بيشتر

پرورش بلدرچين راهي نو جهت توليد پروتئين بيشتر

در چند دهه گذشته نژاد خاصي از بلدرچين که در آن زمان از معروفيت خاصي برخوردار نبود، به نام بلدرچين ژاپني (coturnix coturnix japonica) بعنوان يک راه چاره جهت تخفيف شدت کمبود پروتئين، بويژه در کشورهاي در حال توسعه، معرفي گرديد که با توجه به ويژگيهاي منحصر به فرد خود توانست خيلي زود چه در بخش توليد و چه در بحث مصرف به جايگاهي مهم دست يابد به گونه اي که هم اکنون پرورش بلدرچين بعنوان صنعتي سود آور و پر بازده در سراسر جهان شناخته شده است و ويژگيهائي نظير: رشد سريع، سن بلوغ جسمي و جنسي پائين، فاصله نسلي کوتاه، ميزان تخمگذاري بالا، کيفيت عالي محصولات توليدي و ويژگيهاي غذائي گوشت و تخم، آنرا به يکي از پر طرفدارترين رشته ها نموده است به طوريکه در حال حاضر گوشت و تخم بلدرين تنها در رستورانهاي درجه يک و گرانقيمت بعنوان خوراکي لذيذ و گرانقيمت عرضه نمي شود بلکه گوشت و تخم اين پرنده با توجه به قيمت ارزنده و کيفيت مناسب، در ميان عام مردم نيز با استقبال خوبي مواجه شده و تقريبا از هر 10 نفر يک تن گوشت بلدرچين را در سبد غذائي خود قرار مي دهد. بلدرچين يك نوع از گونه‌هاي مختلف طيور و از كوچكترين پرنده‌هاي حلال گوشت مي باشد که به تازگي در كشور ما مورد توجه قرارگرفته است. بعضي‌ها به بلدرچين به دليل نوع صدا و آوازش «بدبده» مي‌گويند. بعضي‌ها نيز اين حيوان را نام كرك مي‌شناسند. بلدرچين‌ها در طبيعت، بيشتر در كشتزار غلات و زمين‌هاي ناهموار و ميان علفزارها زندگي مي‌كنند. هنگام زمستان نيز در دسته‌هاي بزرگ جمع شده و مهاجرت مي‌كنند که گاه مسير طي شده بالغ بر 400 الي 1000 نيز مي گردد. بلدرچين‌هاي وحشي كه در طبيعت زندگي مي‌كنند هفت تا دوازده عدد تخم مي‌گذارندکه اين تخمها بعد از شانزده تا بيست و يك روز باز شده و جوجه‌ها از آنها خارج مي‌شوند. گوشت و تخم بلدرچين براي مردم ارزش غذايي و حتي دارويي دارد و بعضي عقيده دارند كه با خوردن گوشت و تخم بلدرچين احساس سلامت و جواني مي‌كنند.

 

 

ويژگيهاي بلدرچين و محصولات آن

همانطور که اشاره شد بلدرچينها داراي ويژگيهاي منحصر به فردي هستند که آنها را از ساير طيور متمايز کرده و صنعت پرورش بلدرچين را يه يکي از سود آورترين صنايع بدل کرده است، در ذيل به برخي از اين ويژگيها اشاره کوتاهي خواهيم داشت:

 

1- سرعت بالاي رشد در اين پرنده بسيار قابل توجه و در حدود2.5 تا 3.5 برابر ساير طيور است. بلدرچينها عموما در 35تا45 روزگي به وزن 180تا 220 گرم رسيده و آماده کشتار مي شوند ضمن اينکه سن بلوغ نيز در حدود 7-8 هفتگي است.
2-
سن پائين بلوغ جنسي: اين پرندگان در 6-5 هفتگي قادر به تخمگذاري شده و در 8-7 هفتگي به بلوغ کامل جنسي رسيده و آمادگي توليد مثل پيدا مي کنند.
3-
فاصله نسلي کوتاه، که اعمال برنامه هاي اصلاح نژادي را در آنها به خوبي امکان پذير مي سازد.
4-
ميزان تخمگذري بالا، بلدرچينها به طور وحشي سالانه در حدود 80 – 60 عدد تخم مي گذارند اما در اسارت و با اعمال برنامه هاي مديريتي قوي در زمينه تغذيه و نوردهي مصنوعي مي توانيم اين رقم را به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش داده و به عدد 250 150- عدد تخم در سال دست پيدا کنيم.

پرورش صنعتی بلدرچین:


وجود ويژگي هاي مناسب همچون رشد سريع ، بلوغ زودرس ، توليد تخم بالا ، کوتاهي فاصله ميان نسل ها ، بالابودن تراکم پرورشي در واحد سطح ، ارزان بودن جيره مصرفي ، حساسيت کم نسبت به بعضي از بيماري هاي طيور ، قيمت بالاي توليدات که شامل گوشت و تخم مي باشد و به خصوص بازگشت سريع سرمايه سبب شده است تا بلدرچين به عنوان يک پرنده مطلوب نزد کشاورزان و پرورش دهندگان تلقي شده و علاقمندان زيادي به پرورش صنعتي اين پرنده روي آورند . مهمترين نکاتي که سبب صنعتي شدن پرورش اين پرنده شده است به شرح زير مي باشد :

۱ميزان رشد سريع : ميزان رشد اين پرنده در حدود ۵/۳ برابر سريعتر از ديگر طيور اهلي مي باشد . ۲بلوغ جنسي سريع : در حدود سن ۵۰ – ۴۰ روزگي بلدرچين هاي ماده در پيک توليد هستند . ۳توليد تخم بالا : در صورت پرورش صحيح ، اين پرندگان در سال اول توليد توانايي توليد ۲۶۰ تخم را دارا مي باشند . ۴کوتاه بودن فاصله ميان نسل ها : توان بلدرچين در توليد ۴ – ۳ نسل در سال اول توليد اين امکان را براي محققين فراهم آورده است تا از آن به عنوان پرنده اي آزمايشگاهي استفاده نمايند . ۵دوره انکوباسيون کوتاه : جوجه کشي تخم اين پرنده ۱۸ – ۱۷ روز طول مي کشد . ۶تراکم بالاي پرورش : با توجه به اينکه جثه اين پرنده کوچک و نيز به سطح آبخوري و دانخوري کمتري احتياج دارد در مقايسه با ديگر پرندگان تعداد پرنده بيشتري در واحد سطح ميتوان پرورش داد . ۷واکسيناسيون کمتر : با توجه به اينکه گونه هاي بلدرچين در برابر برخي از بيماري هاي رايج طيور حساسيت کمتري دارند در نتيجه به واکسيناسيون کمتري احتياج دارند .

 ۸برگشت سريع سرمايه : با توجه به اينکه سن بلوغ بلدرچين ۵۰ – ۴۰ روزگي مي باشد در نتيجه مي توان گوشت و تخم اين پرنده را سريع به بازار عرضه نمود . ۹ارزش غذايي بالاي گوشت و تخم بلدرچين

در کشور ما بعد از انقلاب براي اولين بار پرورش بلدرچين در استان يزد آغاز گرديد که به صورت مجتمع شامل واحد مادر ، گوشتي ، بسته بندي و جوجه کشي اداره مي گردد . بلدرچين داراي گوشتي با پروتئين بالا و درصد چربي کمتري مي باشد که براي کودکان و بيماران بسيار سودمند و مفيد مي باشد . تخم بلدرچين بيضي شکل مي باشد که وزن آن ۱۵ – ۸ گرم و رنگ آن معمولا سفيد با خال هاي سياه يا قهوه اي تا آبي و زرد نخودي مايل به سبز مي باشد . الگوي تخم و رنگ تخم بلدرچين منحصر به فرد است و منبع خوبي از ويتامين ها )به جز ويتامين  c (مي باشد . کيفيت تخم بلدرچين بالاو ميزان کلسترول آن از تخم مرغ کمتر است . تعيين جنسيت جوجه بلدرچين از سن ۱ روزگي صورت مي گيرد که اين کار نيازمند افراد آموزش ديده و ماهر مي باشد . اما از سن ۳ هفتگي مي توان نرها و ماده ها را به وسيله رنگ پر هاي ناحيه سينه از يکديگر تشخيص داد. پرهاي سينه اي نرها به رنگ قرمر مايل به قهوه اي و ماده ها به رنگ خرمائي سوخته ( خاکستري با نقاط سياه رنگ ) روي آنها مي باشد . وزن جوجه هاي تازه هچ شده در حدود ۱۰ – ۵ گرم مي باشد که درسن ۵۰ – ۴۰ روزگي به بلوغ مي رسند. وزن بلدرچين هاي نر بالغ ۱۵۰ – ۹۰ گرم و ماده ها ۱۸۰ – ۱۱۰ گرم مي باشد . همچنين تعداد کروموزوم هاي بلدرچين ۷۸ مي باشد که شش جفت آنها کروموزوم هاي بزرگ ، شش جفت متوسط و ۲۷ جفت ميکروکروموزوم مي باشند که کروموزوم هاي جنسي از نوع بزرگ مي باشند .

 

 پرورش جوجه بلدرچین :
دماي آغازين جهت پرورش جوجه بلدرچين در زير مادر مصنوعي و در بالاي سر جوجه ۳۵ درجه سانتيگراد مي باشد که اين دما هر چهار روز يک بار 2.5 درجه کاهش مي يابد تا به ۲۱ درجه سانتيگراد برسد . معمولا براي هر جوجه ۱۵۰ سانتيمتر مربع فضا تا سن ۳ هفتگي در نظر مي گيرند . استفاده از آب شکر ۸ % در ۳ – ۲ روز اول نتيجه خوبي را در بر خواهد داشت . براي جوجه بلدرچين ها تا سن ۳ هفتگي ۲ سانتي متر دانخوري و ۱ سانتي متر آبخوري به ازاء هر قطعه در نظر مي گيرند . در دو هفته اول نوررساني ۲۴ ساعته مي باشد که پس از آن تا ۱۲ ساعت کاهش مي يابد .

 پرورش نيمچه :
معمولا از دو روش براي پرورش بلدرچين استفاده مي شود : ۱بستر ۲ – باتري که اخيرا مورد استفاده قرار مي گيرد که داراي مزايايي همچون تعداد جوجه بيشتر در واحد سطح ، نيروي کار کمتر ، بهداشت بهتر ، سهولت در حذف ، درمان و پيشگيري و استفاده بهتر از سطح مي باشد . دماي مورد نياز نيمچه ها ۲۸ – ۲۱ درجه سانتيگراد مي باشد و از ۱۲ ساعت نور تا سن ۵ هفتگي که بلدرچين ها به قفس هاي تخمگذاري منتقل مي شوند بهره مي برند . براي رشد بهتر ، نرها و ماده ها جدا از يکديگر پرورش داده مي شوند . در اين سن در بستر به ازاء هر نيمچه ۱۸۰ – ۱۵۰ سانتيمتر مربع بسته به نوع جوجه وفصل در نظر مي گيرند . براي هر جوجه ۳ – 2.5 سانتيمتر دانخوري و ۲ – 1.5 سانتيمتر آبخوري در نظر مي گيرند . در صورت استفاده از آبخوري نيپل ، هر نيپل براي ۱۵ پرنده در نظر گرفته مي شود .

 پرورش بلدرچين مادر :
در حالت تجاري بلدرچين ها در قفس هاي توري به ظرفيت ۲۰ تا ۳۰ و حتي ۴۰ بلدرچين پرورش داده مي شوند . معمولا به ازاء هر بلدرچين ۲۰۰ – ۱۵۰ سانتيمتر مربع فضا در قفس در نظر گرفته مي شود . مقدار فضاي دانخوري ۳ –۲ سانتيمتر به ازاء هر قطعه مي باشد . مقدار فضاي آبخوري معمولا عامل محدود کننده اي در سيستم قفس نيست . قفس ها معمولا تا ۸ رديف نصب مي شوند . سن فروش بلدرچين ها معمولا ۱۸ – ۱۷ هفتگي مي باشد .

تغذیه بلدرچین

نيازهاي تغذيه اي در بلدرچينهاي مولد و پرواري از يکديگر متفاوت مي باشد اما درهر دو خوراک بايستي به شکل آردي با حداکثر قطر در اختيار پرندگان قرار داده شود که اين مسئله خصوصاٌ در اوائل دوره رشد بسيار حائز اهميت مي باشد. ميزان مصرف خوراک در پرندگان بالغ حدود 35-25 گرم به ازا هر پرنده در روز مي باشد. همچنين دان تهيه شده بايستي داراي فرمولاسيون ويژه و به اصطلاح بالانس شده باشد و در آن از ترکيبات مورد نياز نظير مواد معدني و ويتامينه، کلسيم، فسفر، مواد افزودني مورد نياز و ... استفاده گردد تا حداکثر بازدهي در رشد و تخمگذاري بدست آيد. بايد توجه داشت که بلدرچينها، خصوصاٌ جوجه ها به کمبود برخي مواد مانند کلسيم، فسفر و روي بسيار حساس مي باشند و کمبود اين مواد در جيره بصورت عقب ماندگي در رشد، کمبود وزن، عدم رشد پرها و مشکلات تنفسي نمايان مي شوند.

 

عوامل موثر بر جوجه کشي در بلدرچينهاي اهلي

بلدرچين اهلي شده تمايلي براي خوابيدن روي تخم ندارد و بنابرين تخم هارا بايستي با دستگاه هاي ويژه و به روش مصنوعي جوجه کشي کرد. تخم بلدرچين را مي توان با موفقيت بالا در اکثر دستگاه هاي تجاري که به منظور جوجه کشي تخم مرغ يا ساير پرندگان ساخته شده اند تبديل به جوجه کرد، براي اين کار فقط کافي است تا شانه هاي مخصوص بلدرچين را جايگزين شانه هاي تخم مرغ کرد.

عوامل تاثير گذار بر روي ميزان جوجه درآوري تخم در بلدرچينها تقريبا همانند ساير ماکيان بوده و دما ، رطوبت ، چرخش ، و تهويه 4 عامل مهم و موثر بر جوجه کشي هستند . عدم توفيق در هر يک از اين 4 عامل موجب کاهش شديد قابليت جوجه دراوري مي شود. در اين موارد بهتر است همواره با دقت زيادي به توصيه هاي سازنده دستگاه عمل نمائيد.

 


تخم ها بايد حداقل 3 نوبت در روز و هر نوبت حدود 108 درجه چرخانده شوند و اين امر براي 14 روز متوالي ادامه يابد. تخم هاي بلدرچين ژاپني عموماً در روز 14 به هچر منتقل ميشوند و در روز 17 جوجه ها از تخم بيرون مي آيند. پس از هر بار استفاده از دستگاه بايد انکوباتور را به خوبي ضد عفوني و گازدهي کرد. در جدول زير ميزان دما و رطوبت مناسب در دوره هاي گوناگون جوجه کشي نشان داده شده است. توجه داشته باشيد که رعايت کامل موارد زير و بروز کمترين انحرافات از اعداد شده مي تواند متضمن بازدهي بيشتر کار باشد.
.........

دوره جوجه کشي

دما (سانتيگراد)

رطوبت (درصد)

مدت زمان (روز)

ستر

37.7

80 - 76

1 الي 14

هچر

37.5

80

14 الي 17

مراقبت از تخم هاي نطفه دار پيش از انکوباسيون:

تخمگذاري بلدرچين ها از بعد از ظهر شروع و در غروب پايان مي پذيرد که بر اساس فصل ، شرايط آب و هوائي و برنامه کاري جمع آوري تخم ها چندين بار در طول اين مدت صورت مي پذيريد . دماي مناسب محل ذخيره سازي تخم ها 15/5 – ۵/۱۲ درجه سانتيگراد و با رطوبت ۸۰ – ۷۵ % مي باشد که اين شرايط براي ذخيره تخم ها در مدت زمان ۷ – ۵ روز است . قبل از قرار دادن تخم ها در داخل در دستگاه ستر بايد تخم هاي آلوده را به وسيله کاغذ سمباده يا پارچه پشمي سفت به آرامي تميز و در محلول گرم ۴۳ درجه سانتيگراد ضدعفوني کرد . سپس آنها را در دماي ۲۱ درجه سانتيگراد و رطوبت ۷۵ % به مدت ۲۰ دقيقه به نسبت ۲۰ گرم پرمنگنات پتاسيم و ۴۰ سي سي فرمالين گازدهي مي نمايند . سپس تخم ها را در داخل دستگاه ستر قرار مي دهند .برای مراقبت از تخم بلدرچین رعایت نکات زیر ضروری می باشد.
1-  در صورت پرورش پرنده در قفس يا روي بستر ، تخم ها را در 2 تا 3 نوبت در روز جمع آوري نمائيد. اين امر از ترک خوردن پوسته تخم ها جلوگيري خواهد کرد. 2-  تخم ها را با دقت فوق العاده اي جابجا کرده و توجه داشته باشيد که پوسته تخم هاي بلدرچين نازکتر از پوسته تخم مرغ هاي معمولي است . 3- تخم هاي جمع آوري شده پيش از انکوباسيون را بايستي در جاي خنک با دماي 14 تا 17 درجه سانتي گراد و با رطوبت 70 درصد نگهداري نمود.

 

4-  حداکثر مدت نگهداري تخم ها 7 روز بوده ، چرا که قابليت جوجه درآوري پس از آن به مقدار زيادي کاهش مي يابد. ولي بهترين زمان نگهداري 3 روز است. هيچگاه تخم هاي جمع آور شده را زود تر از 24 ساعت بعد از توليد داخل دستگاه نگذاريد. 5-  در صورتي که نياز است تخم ها براي مدت طولاني تري نگهداري شوند بايد آنها را با يک کيسه پلاستيکي ، پي وي سي ، محفوظ نگهداريد، زيرا سبب خشک نشدن محتواي تخم مي شود.

 

 

ارزش غذایی گوشت بلدرچین

طعم مطبوع انواع گوشت عمدتاً به دليل وجود ماده‌اي است بنام گليكوژن كه در سلولهاي ماهيچه‌اي وجود دارد. هر قدر كه ماهيچه در طول حيات خود فعال‌تر باشد گوشت آن نيز لذيزتر است مانند ران مرغ، دم ماهي، ران حيوانات شكاري و همچنين سينه پرندگان وحشي. از سوي ديگر، فعاليت و جنب و جوش حيوانات به طور كلي باعث افزايش ميزان ذخيره گليكوژن ماهيچه‌ها و در نتيجه بهبود كيفيت آن است. به طوري كه حيوانات وحشي اعم از نشخوار كنندگان (آهو، گوزن، بزكوهي و غيره ) و يا پرندگان مانند قرقاول، كبك، تيهو، دراج و بلدرچين همگي به دليل فوق داراي گوشتي فوق‌العاده لذيذ بوده و قسمتهايي از بدن آنها بسيار خوش طعم و لذيذ مي‌باشد. بنابراين چنانچه پرنده‌اي از خانواده حيوانات شكاري بوده يعني از نژاد وحشي باشد و در محيطي مشابه طبيعت خود پرورش يابد داراي خواص فوق‌الذكر خواهد بود. بلدرچين حيواني است با خصوصيات پرندگان وحشي شكاري و بسيار پر جنب و جوش، لاجرم بايد در وضعيتي پرورش يابد كه امكان جست و خيز و پرواز داشته باشد. اين حيوان از خانواده ماكيانها و از زير مجموعه كبك سانان بوده و بدليل خواص مذكور گوشت آن بسيار خوش طعم و لذيذ و مقوي است، و از طرفي بزرگترين ماهيچه پرندگان كه ماهيچه سينه آنهاست در پرندگاني چون مرغ و خروس و اردك و غاز كه امكان پرواز ندارند داراي بافتي خشبي و خشك و طعمي نه چندان لذيذ است، در حاليكه در مورد بلدرچين بدليل جنب‌ و جوش و پروازهاي متناوبي كه انجام مي‌دهد گوشت سينه پرنده علاوه بر اينكه حجم قابل توجهي از كل لاشه) يك سوم لاشه ( را تشكيل مي‌دهد داراي طعمي بسيار خوش و لذيذ است.همچنين بافتهاي مفصلي اين پرنده بدليل وجود سلولهاي پيچيده پيوندي در اثر پختن يا بريان شدن به هيچ وجه متلاشي نمي‌شود و پرنده پس از طبخ نيز تركيب خود را حفظ كرده و در پذيرائيها، زيبائي و آرايش فراواني به سفره مي‌دهد. ميزان پروتئين موجود در گوشت پرنده از پروتئينهاي پرندگان معمولي 5 تا 10 درصد بيشتر است و اين در حالي است كه انواع اسيدهاي آمينه كمياب كه در ساير پروتئينها يافت نمي‌شود، در گوشت اين پرنده به وفور وجود دارد. به همين دليل در اغلب نقاط دنيا پزشكان براي افراد مسن و از كار افتاده كه احتياج مبرمي به ترميم سلولهاي از دست رفته بافتهاي خود را دارند، براي حفظ و بازيابي سلامت و شادابي خود، مصرف گوشت بلدرچين را تجويز مي‌نمايند. از طرف ديگر وجود عناصر معدني كمياب و ويتامينهاي عديده در گوشت اين پرنده آنرا به دارويي معجزه آسا براي درمان امراض صعب‌العلاجي همچون آسم، تشنج، فشار خون، ضعف اعصاب و يا حتي در ناراحتيهاي رواني و عقب افتادگي‌هاي جسمي و همچنين بي خوابي تبديل كرده است. در هر حال گوشت و تخم بلدرچين براي كودكان رشد سريع و صحيح، براي نوجوانان هيجان و جنب و جوش، براي جوانان نشاط، براي ميانسالان تندرستي و اطمينان و براي كهنسالان سلامت مجدد و تمديد قوا و شادابي را به ارمغان مي‌آورد. همچنين عدم وجود هر گونه مواد افزودني غيرطبيعي و غيرمفيد همچون هورمونها و آنتي‌بيوتيكها كه جداً سلامت انسان را تهديد مي‌كنند، دليل ديگري بر كيفيت طبيعي و مطلوب گوشت بلدرچين مي‌باشد.

عفونت کیسه زرده( Yolk Sac Infection, Omphallitis) :

عفونت کیسه زرده( Yolk Sac Infection, Omphallitis) :

مقدمه:

به نظر می رسد این بیماری در ماکیان، بوقلمون ها و اردک های سراسر جهان در اثر عفونت باکتریایی بند ناف و کیسه زرده در جوجه هایی که تازه هچ شده اند قبل از التیام یافتن بند ناف، بوجود می آید. دوره کومون این بیماری 1 تا 3 روز است. این یماری توسط چندین باکتری ایجاد می شود که شاید مهمترین آنها ای کولای E.coli ، استافیلوکوک، پروتئوس و زودوموناس باشد. شیوع این بیماری در گله 1 تا 10 در صد  است ولی مرگ و میر بسیار بالایی در جوجه هایی که درگیر هستند، دارد. به نظر می رسد سالن های مادری که از نظر بهداشتی فقیر هستند، استفاده از تخم مرغ های آلوده، ضعیف بودن شرایط بهداشتی در هچری ها، شرایط انکوباسیون ضعیف، آلوده بودن شانه های تخم مرغ ها، رعایت نکردن بهداشت در ستری ها از عوامل مستعد کننده این بیماری هستند.

 

نشانه ها:

ü      افسردگی و پژمردگی

ü      چشم های بسته

ü      کاهش میل و رغبت

ü      اسهال

ü      باد کردن شکم

ü      مقعد جمع شده

 

علائم کالبد گشایی:

ü      بزرگ شدگی کیسه زرده به همراه جمع شدن خون در آن

ü      شرایط غیر نرمال در کیسه زرده ( رنک و استحکام) که شرایط را به نفع باکتری تغییر می دهد.

 

تشخیص:

اساس تشخیص این بیماری بیشتر در مورد سن و نوع جراحاتی است که دیده می شود. برای تایید این بیماری باید باکتری ها را از جراحات داخلی جدا کنیم. این بیماری باید از مشکلات انکوباسیون در جوجه های ضعیف تفریق شود.

 

درمان:

آنتی بیوتیک های مناسب در دوره های حاد ممکن است کمی از مشکلات بکاهند هر چند که امید به بهبود این بیماری بسیار کم است. اغلب جوجه ها قبل از 7 روزگی خواهند مرد.

 

پیش گیری:

جلوگیری اساسی در مورد این بیماری در رعایت کردن موازین بهداشتی و ضد عفونی سینی های حمل تخم مرغ و شانه های تخم مرغ، جمع آوری سریع تخم مرغ ها، ضد عفونی تخم مرغ ها، استفاده نکردن از تخم مرغ هایی که پوسته های کثیفی دارند، طبقه بندی تخم مرغ ها در انکوباسیون و ... . هر روز باید ضد عفونی در هچری ها چک شود.

استفاده از مولتی ویتامین ها در چند روز نخستین زندگی جوجه ها، توانایی عمومی آنها را در برابر عفونت های ملایم بیشتر می کند.

تجربيات متعدد در سطح مزارع مرغداري طي سالهاي گذشته نشان دهنده اين امر است كه بسياري از مسائل و مشكلا

تجربيات متعدد در سطح مزارع مرغداري طي سالهاي گذشته نشان دهنده اين امر است كه بسياري از مسائل و مشكلات مرغداريها در شرايط آب و هواي گرم ناشي از اثرات سوء تركيبات شيميايي خاصي هستند كه آنان را آمين هاي بيوژنيك (Biogenic Amines) مي نامند. آمين هاي بيوژنيك تركيباتي هستند كه در اثر دكاربوكسيلاسيون (Decarboxylation) اسيدهاي آمينه و بطور طبيعي در گياهان ، حيوانات و موجودات ميكروسكوپي توليد مي شوند.
اين آمين ها معمولا" در مواد مورد استفاده براي تغذيه دام و طيور و با غلظت هاي كم يافت شده و عاري از ضرر هستند ، ولي اگر مواد اوليه در شرايطي قرار گيرند كه فساد ميكروبي در آنها صورت گيرد آمين هاي بيوژنيك به مقدار زياد توليد خواهند شد.
استفاده از موادي كه تحت تأثير فساد ميكروبي ، حاوي مقدار زيادي آمين هاي بيوژنيك باشند مي تواند باعث مسموميت در طيور گردد.
...
فاكتورهايي كه مي توانند در افزايش آمين هاي بيوژنيك در مواد مصرفي دخالت داشته باشند عبارتند از :
1- وجود زمينه مساعد براي رشد ميكروارگانيزمها در مواد
2- وجود اسيد آمينه آزاد در مواد
3- وجود آنزيم هايي كه در واكنش توليد اين آمين ها دخالت دارند و همچنين ايجاد شرايطي مناسب كه براي فعاليت آنزيم ها ضروري است. آمين هاي بيوژنيكي كه به احتمال زياد تحت تأثير فساد ميكروبي در بافت ها توليد شده و قابل آزمايش مي باشند عبارتند از :
1.Phenethylamine
2.Putrescine
3.Cadaverine
4.Histamine
5.Tyramine
6.Spermidhne
7.Spermine
8.Tryptamine
...
به جز هيستامين (Histamin) در مورد اثرات مسموميت زايي بقيه آمين هاي بيوژنيك در حال حاضر اطلاعات جامع و زيادي در دست نيست.
نيوبرن (Newbern) و همكاران در سال 1956 گزارش كرده اند كه تزريق هيستامين در طيور باعث افزايش حجم پيش معده مي شود. تغذيه طيور در مرغداريها با پودر ماهي نيز همين نشانيها ، يعني افزايش حجم پيش معده و بروز زخم در سنگدان را به دنبال داشته است.
استوارت (Stuart) و همكاران با افزودن دزهاي مختلفي از هيستامين به جيره غذايي طيور توانسته اند تأثيرات منفي و بيماريزاي اين آمين بيوژنيك را در راندمان تبديل غذايي ، رشد ، بروز زخم در سنگدان و افزايش حجم پيش معده نشان دهند و ثابت كنند كه افزايش دز هيستامين مصرفي رابطه مستقيم با افزايش نشانيهاي حاصل از آن داشته است.
نشانيهاي مشابه با مصرف Cadaverine و Putrescine نيز در طيور گوشتي ديده شده است. گفتني است كه مصرف توأم آمين هاي نام برده شده با همديگر مي تواند تأثيرات سوء بيشتري در گله بوجود آورد. تجزيه ضايعات حيواني مورد مصرف در تغذيه دام و طيور نظير پودر گوشت ، استخوان و همچنين پودر ماهي نشان داده است در مواقعي كه اين مواد در شرايط مناسب براي فساد ميكروبي قرار گرفته اند انواع آمين هاي بيوژنيك در آنها همزمان و به مقدار زياد توليد شده است.
البته اين احتمال كه نشانه هاي ايجاد شده ناشي از وجود هر آمين بيوژنيك به تنهايي ، درصورت وجود چندين آمين بيوژنيك با همديگر نيز وجود داشته باشد كمتر است ، يعني اگر چندين آمين بيوژنيك همزمان و يكجا در جيره غذايي طيور وجود داشته باشند نشانيهاي بوجود آمده متفاوت از وجود هر آمين بيوژنيك به تنهايي بوده و در اين صورت امر تشخيص نيز مواجه با اشكال خواهد شد.
در يك مورد از بررسي علل عدم رشد و بالا بودن راندمان تبديل غذايي در يك مزرعه پرورش مرغ گوشتي در آمريكا كه منجر به تشخيص وجود آمين هاي بيوژنيك در دان مصرفي گله گرديد، نشانيهاي زير در كالبدگشايي بوضوح ديده شدند :
1- افزايش حجم پيش معده و ايجاد تغييراتي در غدد آن
2- وجود زخم در سطح سنگدان
3- وجود مقدار زيادي غذاي هضم نشده در مدفوع
4- وجود مقدار زيادي موكوس به اضافه سلولهاي اپي تليال در قسمت هاي فوقاني روده

البته نشانيهاي نام برده شده در بالا را مي توان به مسموميت ناشي از مايكوتوكسين و يا عفونت هاي ويروسي نيز نسبت داد ولي در مورد اشاره شده در بالا وجود بيش از حد موكوس در روده را بايد ناشي از آنتريت ميكروبي دانست.
حذف پودر گوشت و پودر پر مصرفي از جيره غذايي اين گله باعث كاهش نشانيها به مقدار زياد و بهبود عملكرد گله گرديد و تجربه آزمايشگاهي اين مواد وجود مقدار متنابهي از آمين هاي بيوژنيك را در آنها ثابت كرد. بررسي هايي كه درباره چگونگي نگهداري و تهيه پودر گوشت بعمل آمد مشخص كرد كه مازاد كشتارگاه قبل از اينكه به ديگ هاي پخت منتقل شود ، مدت 48 ساعت به همان صورت نگهداري مي شده است. با رفع اين اشكال و پخت سريع مازاد ، مقدار آمين هاي بيوژنيك موجود در آنها به مقدار قابل توجهي كاهش يافت.
در سال 1992 در دو مزرعه ديگر مشكلات مشابه با آنچه كه شرح داده شد ديده شدند كه در هر مورد با حذف مواد اوليه با منشأ حيواني از جيره غذايي كه در آزمايش آمين هاي بيوژنيك زيادي را نشان داده بودند ، عملكرد به حالت عادي برگشت. نتايج بدست آمده از آناليز مازاد كشتارگاهي مورد مصرف در دو مزرعه فوق آمين هاي بيوژنيك زيادي را در آزمايش نشان داد.
در سال 1993 تجزيه يك نمونه از پودر ماهي ساخت كشور پرو كه مصرف آن با كاهش عملكرد گله أي توأم بود. 1500 الي 18000 قسمت در ميليون هيستامين را نشان داد. كاهش مصرف اين پودر ماهي در جيره غذايي پيش دان از 7 درصد به صفر و سپس به 2 درصد در رشددان باعث رفع مشكلات گرديد. با توجه به مشكلات و موارد ذكر شده رعايت نكات زير باعث كاهش مشكلات مزارعي خواهد شد كه از مازاد كشتارگاهي و پودر ماهي در جيره هاي غذايي گله هاي خود استفاده مي كنند :
...
1- از تهيه كننده مازاد كشتارگاهي بايد خواسته شود كه از نگهداري ضايعات كشتار به صورت پخته نشده جدا" خودداري كند ، به عبارت ديگر مازاد كشتار بايد هر چه سريعتر تبديل به پودر گوشت و ساير فرآورده هاي مورد مصرف گردد.
2- مازاد كشتاري كه فساد ميكروبي در آن صورت گرفته باشد داراي بوي مخصوصي بوده و نبايد تبديل به فرآورده قابل مصرف در تغذيه دام و طيور گردد.
3- چربي هايي كه از همان توليدكننده پودر گوشت تهيه مي شوند بايد اسيدهاي چرب آزاد مورد آزمايش قرار گيرند و اگر ميزان آنها بيش از 10 درصد باشد بايد مشكوك به استفاده از مازاد كشتار فاسد براي تهيه پودر گوشت و چربي بود.
4- اگر در كالبدگشايي لاشه هاي طيور علائم شرح داده شده در اين مقاله ديده شدند بايد يا پودر گوشت و ساير فرآورده هاي حيواني را از جيره حذف نمود و يا درصد مصرف آنها را كاهش داد و يا اينكه اين مواد را از محل ديگري كه مطمئن باشد تهيه كرد.

پودر شفيره كرم ابريشم – يك ماده غذايي غير متداول

 

پودر شفيره كرم ابريشم يك ماده غذايي غير متداول

دکتر رامین خواجه زاده

 

پودر شفيره كرم ابريشم يك خوراك پروتئيني غيرمتداول براي حيوانات بوده كه به‎عنوان يك محصول فرعي پس از جدا كردن رشته‎هاي ابريشم از پيله بدست مي‎آيد. همانطور كه در تحقيقات نشان‎داده شده، به نظر مي‎رسد كه ارزش‎غذايي آن محدود باشد.

منشاء اوليه پرورش كرم ابريشم كشور چين بوده و بيش از 5000 سال قدمت دارد. كشورهاي اصلي توليدكننده ابريشم شامل چين(5/57% از توليد جهاني)، ژاپن(2/13%)، هند(3/10)، كره جنوبي(4/5%) و تايلند(1/2%) مي‎باشد.

          معمول‎ترين گونه براي توليد تجاري ابريشم، كرم ابريشم درخت توت يا Bmbyx mori از زير شاخه جانوران بند پا يا Tracheata است. كرم پروانه ابريشم عمدتاً از برگ‎هاي درخت توت تغذيه مي‎كند. توت سفيد يا Morus alba از خانواده Moraceae متداول‎ترين نوع درخت توت در كشور ژاپن است. اين خانواده شامل بيش از هزار گونه مي‎باشد.

          قبل از باز شدن رشته‎هاي ابريشم، پيله را حرارت مي‎دهند تا شفيره آن كشته شود. از يك پيله ابريشم حدود 800 متر نخ رشته‎اي با ملكول‎هاي كشيده و ليفي‎شكل بدست مي‎آيد. پس از جدا شدن نخ ابريشم، شفيره باقيمانده خشك و سپس آسيا مي‎شود. مي‎توان با استفاده از يك مايع حلال چربي آنرا استخراج نمود. پيله‎هاي كرم ابريشم هيچ ارزش غذايي ندارند.

مشخصات پودر شفيره كرم ابريشم

محتواي پروتئين خام پودر شفيره كرم ابريشم(SPM)1 بسيار متفاوت است. در پودر‎هايي كه روغن آنها گرفته شده، نسبت به پودر‎هاي فرآوري نشده ميزان پروتئين خام بيشتر بوده(به‎ترتيب 8/72% و 1/55%) و قابل مقايسه با پودر ماهي با كيفيت خوب است(جدول 1). به‎دليل وجود اسيدهاي آمينه ليزين2، متيونين3، آرژنين4، هيستيدين5 و ترئونين6 كه اسيدهاي آمينه محدود كننده‎اي هستند، پروتئين پودر كرم ابريشم ارزش بالايي ندارد(جدول 2). ضريب اسيدهاي آمينه ضروري و ارزش بيولوژيكي آن به ترتيب 3/61% و 6/51% است.

                                    جدول 1- تركيب شيميايي پودر شفيره كرم ابريشم در مقايسه با پودر ماهي و كنجاله سويا(% ماده خشك)

 

پودر خام

پودر بدون روغن

پودر ماهي(سفيد)

كنجاله سويا

ماده خشك

9/88

9/91

0/91

0/90

پروتئين خام

1/55

8/72

2/68

9/49

چربي خام

2/23

0/2

1/5

4/1

خاكستر

8/3

6/5

4/25

0/7

فيبر خام

5/5

2/6

8/0

5/6

 

                             


 

                          جدول 2- نمودار اسيدهاي آمينه ضروري پودر شفيره كرم ابريشم در مقايسه با پودر ماهي و كنجاله سويا(g/6gN)

 

پودر شفيره كرم ابريشم

پودر ماهي(سفيد)

كنجاله سويا

آرژنين

0/6

4/4

4/3

هيستيدين

3/3

5/1

2/1

ايزولوسين

 

0/3

3/2

لوسين

8/7

8/4

7/3

ليزين

1/6

0/5

0/3

متيونين

9/1

8/1

6/0

فنيل آلانين

5/2

5/2

4/2

ترئونين

6/4

8/2

9/1

تريپتوفان

1/1

7/0

7/0

والين

7/4

3/3

3/2

          چربي پودر شفيره كرم ابريشم شامل 12/2% لسيتين7 ، 7/20% اسيد چرب اشباع و 1/70% اسيدهاي چرب غير اشباع(شامل 14% اسيد پالميتيك8، 1/9% اسيد اُلئيك9، 6/24% اسيد لينولئيك10، 14% اسيد لينولنيك11 و 4/8% ديگر اسيدهاي چرب) مي‎باشد. فيبر خام پودر شفيره كرم ابريشم عمدتاً كيتين12 بوده كه استفاده از آن براي اغلب حيوانات (به‎استثناء سخت‎پوستان كه براي تشكيل اسكلت خارجي خود به كيتين نياز دارند) مشكل است. اطلاعات زيادي در مورد محتواي مواد معدني و ويتامين‎هاي پودر شفيره كرم ابريشم در دسترس نيست(جدول 3).

                                        جدول 3-محتواي مواد معدني و ويتاميني پودر شفيره كرم ابريشم

مواد معدني(%)

 

ويتامين‎ها(g1000/mg)

 

كلسيم

63/0

ويتامين E

1000

فسفر

25/1

ويتامين B1

0/15

سديم

03/0

ويتامين B2

0/80

پتاسيم

07/1

ويتامين B12

5/0

واضح است كه انرژي قابل هضم پودر بدون روغن شفيره كرم ابريشم  كمتر از پودر خام است:

        ·          انرژي ناخالص: kcal/kg5939(MJ8/24)

        ·          انرژي قابل هضم پودر خام kcal/kg4190

        ·          انرژي قابل هضم پودر روغن‎گيري شده: kcal/kg3672

جوجه‎ها و خوك‎ها بهتر از ماهي و ميگو پروتئين خام پودر شفيره كرم ابريشم را هضم مي‎كنند. در بين ماهي‎ها، ماهي قزل‎آلا بهتر از كپور معمولي پروتئين را مصرف مي‎كند(به‎ترتيب 4/84% و 9/63%). همانطور كه در جوجه‎ها نشان داده شده، ممكن است محتواي بالاي چربي پودر شفيره كرم ابريشم باعث كاهش قابليت هضم پروتئين شود(جدول 4).

                                                       جدول 4- قابليت هضم آشكار(%) مربوط به پودر شفيره كرم ابريشم

گونه

ماده خشك

پروتئين خام

فيبر خام

جوجه 1

3/58

0/88

0/100

جوجه

7/61

9/84

2/97

خوك

02/79

0/85

0/92

ماهي 3

1/71

6/70

-

ميگو 4

-

05/61

-

 

همچنين پودر شفيره كرم ابريشم حاوي مواد جاذب شيميايي و تحريك كننده اشتهاي ماهي‎هاست. از آنجايي كه مشخصه تحريك براي غذا خوردن به بخش روغني شفيره كرم ابريشم مربوط مي‎شود، ظرفيت جذب‎كنندگي در پودر بدون روغن ناچيز است. ارزش فيزيولوژيكي روغن شفيره كرم ابريشم مطلوب است، ‌اما سطح بالاي اسيدهاي چرب باعث اكسيداسيون سريع آن مي‎شود.

ارزش تغذيه‎اي

هرچند قابليت هضم پروتئين و چربي پودر شفيره كرم ابريشم خوب است، ارزش تغذيه‎اي پودر خام آن پايين بوده و اين مطلب در آزمايشات انجام شده بر روي خوك‎ها، طيور، خرگوش و حيوانات توليدكننده خز اثبات شده است. جدا از كيفيت پايين پروتئين، محتواي بالاي چربي هم داراي يك اثر منفي است. تغذيه خوك‎ها با پودر شفيره كرم ابريشم داراي يك تاثير منفي بر روي طعم گوشت و چربي خوك‎هاست. زماني كه حيوانات توليد كننده خز با پودر شفيره كرم ابريشم تغذيه شده باشند، به دليل وجود محتواي بالاي چربي آن، كيفيت پوست آنها نامناسب خواهد شد. تغذيه حيوانات توليد كننده خز و خرگوش‎ها با مقادير كم پودر شفيره كرم ابريشم روي توليد مثل آنها اثر مثبت دارد. اين تاثير مثبت ناشي از مقادير زياد اسيدهاي آمينه لسيتين و آرژنين در اين پودر است.

          مرغ‎هاي تخمگذار نسبت به يك جيره غذايي حاوي 5% پودر شفيره كرم ابريشم بدون روغن با افزايش توليد تخم‎مرغ واكنش مثبت نشان دادند. با اينحال استفاده از 20% از اين پودر باعث كاهش مصرف غذا و توليد تخم‎مرغ شد، اما طعم و بوي تخم‎مرغ‎ها طبيعي بود. علت اين وضعيت وجود چربي در پودر شفيره كرم ابريشم است.

تاثير روي آبزيان

نتيجه جايگزين كردن پودر شفيره كرم ابريشم به‎جاي پودر ماهي در جيره آبزيان، به گونه آن حيوان آبزي بستگي دارد. در قزل‎آلاي گوشتخوار پاسخ مناسبي به استفاده از پودر شفيره كرم ابريشم مشاهده نشده، درحاليكه در انواع مختلف كپورماهيان و گونه‎هاي گربه‎ماهي اينطور نبود. همچنين به‎نظر مي‎رسد كه در ماهي‎ها، تفاوتي در استفاده از پودر خام يا پودر بدون روغن وجود ندارد. اما در حيوانات مزرعه‎اي كه در خشكي هستند، اينچنين نيست. به هرحال با افزايش درصد اين پودر در جيره غذايي عملكرد آن كاهش مي‎يابد. مناسب‎ترين ظرفيت استفاده از اين پودر بين 10 تا 15% است. در بين جيره‎هاي مختلف حاوي پودر شفيره كرم ابريشم  كه براي تغذيه كپور معمولي استفاده شده بود، يك جيره حاوي 10% پودر بدون روغن، بهترين جيره بود، اما نتيجه استفاده از آن به‎خوبي نتيجه بدست آمده از گروه شاهد كه با پودر ماهي تغذيه مي‎شدند، نبود. در حاليكه عملكرد ماهيان دورگه Catla-roha زماني كه با جيره حاوي 15% پودر خام شفيره كرم ابريشم تغذيه شده بودند حتي از گروه شاهد هم بهتر بود. محتواي چربي اين پودر به صورت معني‎داري بالاتر از محتواي چربي غداي گروه شاهد بود.

          در جيره‎هاي سخت‎پوستان مثل ميگو فقط مي‎توان مقادير كم از اين پودر را جايگزين پودر ماهي نمود. نشان داده شده كه اسـتفاده كامل از اين پودر به جاي پودر ماهي در جــيره ميگوهاي هندي يا Penaeus indicus باعث شكست مي‎شود.

وضع قوانين و مقررات

AAFCO هيچ قانوني را براي مصرف پودر شفيره كرم ابريشم تهيه نكرده است. با اينحال، موسسه قانون‎گذاري مواد غذايي آلمان، پودر شفيره كرم ابريشم را به‎عنوان يك محصول فرعي از فرآوري ابريشم طبيعي تعريف كرده است. اين فرآورده حاوي شفيره كرم ابريشم بدون پيله است كه روغن آن گرفته شده و خشك شده است. فقط استفاده از پودر بدون روغن به‎عنوان يك ماده غذايي مجاز شناخته شده است. حداكثر ميزان قانوني رطوبت 13% و چربي 14% است.

نتيجه‎گيري

پودر شفيره كرم ابريشم، يك خوراك پروتئيني غير متداول است كه مي‎توان آنرا جايگزين قسمتي از پودر ماهي در جيره غذايي حيوانات خشكي‎زي و آبزيان نمود. در حيوانات مزرعه‎اي خشكي‎زي فقط بايستي از نوع بدون روغن اين پودر استفاده شود. در مورد آبزيان(مثل ماهيان پرورشي) انتخاب پودر خام يا بدون روغن چندان مطرح نيست. استفاده از پودر شفيره كرم ابريشم بدون روغن، در ماهي‎ها هم نتيجه خوبي دارد.

          در مورد استفاده از اين پودر به جاي پودر ماهي يا ديگر مواد غذايي پروتئيني، نبايستي بيشتر از 5% پودر شفيره كرم ابريشم بدون روغن، جايگزين پودر ماهي يا ديگر مواد غذايي شود. در جيره غذايي آبزيان مي‎توان تا 15% پودر شفيره كرم ابريشم بكار برد. همچنين مي‎توان يك ماده آنتي‎اكسيدان مفيد به پودر خام شفيره كرم ابريشم اضافه نمود.

-تغذيه جوجه هاي گوشتي يكروزه

تغذيه جوجه هاي گوشتي يكروزه

[




 برنامه هاي فعلي تغذيه جوجه هاي گوشتي كه از زمان ورود به سالن تا 21 روزگي استفاده مي شود يك خوراك آغازين ( استارتر 1 ) مي باشد. فرمول اين خوراك موجب مصرف همان مواد مغذي در جوجه هاي يكروزه مي شود كه در پرندگان مسن تر مصرف مي شود ولي يافته ها و تحقيقات جديد نشان مي دهد كه اين كار صحيح نيست. قابليت و امكان استفاده از اجزاء تشكيل دهنده خوراك در جوجه هاي خيلي جوان به مراتب ضعيف تر از پرندگان مسن تر است.
تفاوتهايي كه در نحوه استفاده از غذا در جوجه هاي جوان وجود دارد بخاطر تطابق و سازگاريهاي ايجاد شده در طي انتقال از زندگي جنيني به زندگي طبيعي است. به عبارت ديگر انتقال از تغذيه مادري به تغذيه خارجي. آگاهي دقيق از تكامل جنين در زمان انكوباسيون بخصوص در روزهاي پاياني آن و بلافاصله پس از تولد اهميت زيادي دارد. نحوه تغذيه جنين و تغييرات دستگاه گوارش در دوران انكوباسيون و رشد اوليه آن پس از تفريخ يك نقش كليدي در اين مورد دارد. افزايش ميزان گلوكز خون بوسيله استفاده از مواد افزودني و غذاهاي مخصوص با حداكثر نشاسته ژلاتينه شده  نيز از مواردي هستند كه موجب بهبود رشد اوليه جوجه مي شوند. فرمول مخصوصي كه بتواند در ابتداي زندگي نياز جوجه را تأمين كند تا سن 3 يا 4 روزگي بيشتر مورد نياز نيست.

فرآيندهاي هضم جنيني:
زرده منبع اصلي مواد غير حيواني براي تشكيل جنين و رشد آن در دوران انكوباسيون مي باشد كه دو سوم محتواي ماده خشك آن چربي است كه از نوع ليپوپروتئينها با دانسيته خيلي پائين  (VLDL) و ويتلوژنين مي باشد. ( ويتلوژنين فسفو پروتئين زرده مي باشد ) اين دو نوع تركيب تأمين كننده انرژي هستند و اسيدهاي چرب در اين زمان براي ساخت غشاء سلولي به مقدار زياد لازم هستند. فوسويتين پروتئيني است كه فسفر را متمركز ميكند و بصورت گرانول وجود دارد. فوسويتين همراه با كلسيم آزاد شده از پوسته تخم مرغ براي تشكيل اسكلت جوجه به مصرف مي رسد. قسمت آبكي زرده ايمونوگلوبولين IgG را در خود دارد كه جهت ايجاد ايمني پاسيو يا غير فعال در ابتداي زندگي جوجه به منظور مقابله با عفونتها بسيار اهميت دارد. انتروسيتهاي موجود در دستگاه گوارش جنين در پايان هفته دوم انكوباسيون براي جذب مولكولهاي درشت با ظرفيت هضم و جذب محدود هدايت مي شوند.
در اين موقع آلبومين از طريق ارتباط سروآمنيوتيك بطرف حفره آمنيوتيك و از طريق ناف كيسه زرده بطرف كيسه زرده جاري مي شود. آلبومين وارد شده به حفره آمنيون در اولين تجربه هضمي جنين بوسيله جنين هضم مي شود. اين عمل موجب تشكيل انتروسيتهاي جديد مي شود كه عمل هضم را كاملتر انجام مي دهند. محتويات از طريق غشاء كيسه زرده بسرعت به جوجه منتقل مي شوند. چربي بعنوان جزء اصلي باقيمانده مخلوط زرده  و آلبومين همراه با مواد مغذي ديگر وجود دارد. ميزان گلوكز خيلي پائين است و بنابراين چرخه گلوكونئوژنز از پروتئين منبع اصلي توليد گلوكز براي جوجه هاي در حال تولد مي باشد. تغذيه مستقل در جوجه براي پاسخ به نيازهاي غذايي آن در سن 3 تا 4 روزگي شروع مي شود. يعني موقعي كه محتويات كيسه زرده كاملا" به مصرف رسيده است.

مطالعه بر روي رشد اوليه جوجه :
اولين  تماسي كه جوجه با  محيط  دارد  موجب يك آسيب  ميكروبيولوژيكي  خطرناك به  آن مي شود. ايمني  غير فعال ( پاسيو ) براي رشد اوليه جوجه ضروري است ولي فقط حفاظت بر عليه ميكروبهايي را ايجاد مي كند كه قبلا" مرغ مادر با آنها تماس داشته است. دستگاه گوارش جوجه بعد از تفريخ نابالغ است و اغلب جذب غذا از روده آهسته انجام مي شود. با توقف بيشتر مواد مغذي در لوله گوارش ميكروارگانيسم هايي كه از محيط و بخصوص همراه غذا دريافت شده اند از وجود محيط مناسب و سرشار از مواد غذايي بهره كافي برده موجب عفونتهاي مزمن  مرگ و مير در جوجه مي گردند.
آنتي بيوتيكها معمولا" در جيره جوجه هاي گوشتي منظور مي شوند ولي نقش آنها در غذاي استارتر اهميت زيادي ندارد بخصوص وقتي جوجه ها بر روي بستر استفاده شده  پرورش مي يابند.
مرغهاي مادر بالغ و مسن تخم مرغهاي سنگين تر و با نسبت زرده بيشتر از تخم مرغهاي مادر جوان توليد مي كنند. جوجه هايي كه از تخم مرغهاي داراي ذخاير غذايي بيشتر هچ مي شوند سنگين تر هستند. جوجه هايي كه از تخم مرغ هاي مادر جوان هچ مي شوند غلظت پائين تري از فسفر در كيسه زرده دارند كه كلا" بعلت كمبود فسفوليپيدهاي آن است. مرگ و مير اوليه در جوجه هايي كه از تخم مرغ هاي كوچك هچ مي شوند بيشتر از جوجه هايي است كه از تخم مرغ هاي بزرگ متولد مي شوند.
پروپيونيك اسيد  يك پيش ساز گلوكز در حيوانات است. اين تركيب گلوكزساز در جوجه ها بسرعت و كاملا" در دستگاه گوارش جذب مي شود. اين تركيب فعاليت ميكرب كشي  نيز دارد.
در مطالعه اي از زمان ورود جوجه به سالن تا 7 روزگي به ميزان 3% پروپيونات آمونيوم به غذا اضافه شد. و جوجه هاي حاصل از تخم مرغهاي مادرهاي جوان و مسن تر بصورت مخلوط انتخاب شدند. بازدهي و رشد كلي جوجه هاي حاصل از تخم مرغهاي كوچك ضعيف تر از جوجه هايي بود كه از تخم مرغ هاي بزرگ متولد شده بودند. اضافه نمودن پروپيونات آمونيوم به غذا موجب كاهش ميزان اضافه وزن جوجه شد ولي تبديل غذايي را بهبود بخشيد. پروپيونات مرگ و مير كلي در جوجه هاي ضعيف تر كه از مادرهاي جوان بوجود آمده بودند را نيز كاهش داد.

جيره هاي حاوي كربوهيدرات بالا موجب كاهش رشد و وزن گرفتن جوجه مي شوند
دستگاه گوارش نابالغ جوجه هاي در حال تولد براي هضم نشاسته خيلي بيشتر از هضم چربي سازگاري دارد. محتويات كيسه زرده داراي كربوهيدرات كم و چربي زياد مي باشد و از طريق غشاء كيسه زرده جذب بدن جوجه مي شوند. سوخت كامل چربي به جريان ثابت گلوكز داشته و جوجه با استفاده از گلوكونئوژنز از پروتئين براي رسيدن به اين هدف استفاده مي كند.
در يك آزمايش انجام شده ، يك جيره حاوي كربوهيدرات بالا شامل آرد ذرت همراه با كلسيم و فسفر پيشنهادي NRC در سه روز اول ورود جوجه به سالن در اختيار آنها قرار گرفت و نتيجه آن با يك فرمول غذايي استارتر استاندارد NRC كه نياز جوجه به تمام نوترينت ها را تأمين كند مقايسه بعمل آمد. در اين آزمايش بهبود احتمالي گلوكونئوژنز از پروپيونات مجددا" مطالعه شد و اين بار مطالعه با استفاده از پروپيونات كلسيم انجام شد. تمامي جيره هاي مورد آزمايش تا سن سه روزگي استفاده شدند. نتايج نشان داد كه جيره حاوي كربوهيدرات بالا موجب كاهش ميزان وزن گرفتن جوجه گرديد كه تا سن كشتار اين كاهش حفظ شد. اين نتيجه مربوط به كمبود پروتئين اوليه و نارسايي رشد بافتهاي بدن در ابتداي تولد مي شود استفاده از پروپيونات منجر به كاهش مرگ و مير اوليه و نيز مرگ و مير كلي گله گرديد و هراه با جيره استارتر استاندارد بهبود افزايش وزن جوجه را به همراه داشت.

يك جيره غذايي براي چند روز اول زندگي جوجه
استفاده از فرمولهاي پيشنهادي معمولي در سن 1 تا 21 روزگي ممكن است موجب ايجاد كمبود مرزي 13 كلسيم و فسفر در روزهاي اول به بعد از تولد شود بخصوص وقتي جوجه از گله مادر جوان متولد شده باشد. استفاده از اجزاء غذايي كه مطابق با قابليت هاي هضمي و جذبي در روزهاي اول زندگي باشد هنوز مورد توجه قرار نگرفته است.
بعنوان مثال مي توان از كنجاله سويا  نام برد. اين كنجاله در پرنده هايي كه دستگاه گوارش بالغ دارند بخوبي مورد استفاده قرار مي گيرد ولي بخاطر اليگوساكاريدهاي غير قابل هضم  موجود در آن براي جوجه هاي جوان مضر بوده و مي تواند در جوجه عوارض گوارشي ايجاد نمايد و بر روي راندمان غذا و رشد جوجه تأثير منفي بگذارد. بعضي مواد غير معمول با قابليت هضم بالاتر پتانسيل قوي براي منظور شدن در جيره هاي اوليه را دارند. در آينده اي نزديك متخصصين تغذيه با تنوع بيشتري از مواد دانه اي روبرو خواهند بود كه با اصلاحات ژنتيكي ايجاد شده در آنها با توان هضمي حيوان مواجهه بهتري دارند.
عمل آوري غذا بوسيله پلت كردن  و اكسترود كردن  نيز ابزار مهمي در آماده سازي غذا براي جوجه هاي جوان هستند. پلت كردن غذا در همه جاي دنيا انجام مي شود ولي مراحل ناقص در اين عمل وجود دارد كه موجب ژلاتينه شدن كامل نشاسته نمي شود.
اكسترود كردن روشي گرانتر از پلت كردن است ولي افزايش وزن بيشتري در جوجه ايجاد مي كند كه بخاطر استفاده بهتر از مواد غذايي بعلت ژلاتينه شدن كامل نشاسته  در اين روش مي باشد.
استفاده از بعضي مواد افزودني مانند پروپيونات ها از طريق بهبود گلوكونئوژنز باعث كاهش مرگ و مير جوجه ها مي شود گر چه اثرات آن بر روي افزايش وزن جوجه كاملا" مشخص نيست.
غذايي كه هنگام ورود جوجه به سالن در اختيارش قرار مي گيرد برخلاف آنچه كه پيش استارتر ناميده مي شود بعنوان غذاي 4-3 روز اول پيشنهاد مي شود يعني زماني كه بيشترين مقدار محتواي كيسه زرده به مصرف جوجه مي رسد. اين غذاي مخصوص ممكن است گرانتر از غذاي استارتر معمولي تمام شود ولي چون فقط 4-3 روز اول استفاده مي شود تأثير خيلي كمي در قيمت تمام شده كل غذا خواهد داشت.

-عواقب تغذيه بيش از حد مرغ هاي مادر

عواقب تغذيه بيش از حد مرغ هاي مادر

[



اين مقاله مسائل مؤثر بر روند توليد مثل مرغهاي سنگين وزن را مورد بررسي قرار مي دهد

 وجود رابطه معكوس بين وزن بدن و توانايي توليد مثل عمده ترين مشكلي است كه توليدكنندگان تخم مرغهاي مخصوص جوجه درآوري با آن مواجه هستند. بخوبي مشخص شده است كه اگر مرغهاي مادر گوشتي اين فرصت را داشته باشند كه به ميزان مورد دلخواه خود غذا صرف نمايند ميزان توليد تخم مرغ بسيار پايين خواهد بود . پژوهش اخير در دانشگاه آلبرتا (Alberta  Uni.) نشان داده است تعداد جوجه هاي سر از تخم درآورده به ازاي هر مرغ مادر كه بيش از حد تغذيه شده است، تقريبا" نصف مرغهايي بوده كه در شرايط صنعتي نگه داري شده و جيره أي محدود دريافت مي دارند. اين تحقيق روند توليد مثل طبيعي مرغهاي مادر را به هنگام اضافه شدن وزن مورد بررسي قرار مي دهد. توليد تخم مرغ نتيجه فعاليت دستگاه توليد مثل جهت رشد و بلوغ فوليكولهاي تخمدان و هماهنگي نهايي آن با يك مركز كنترل (كه احتمالا" در مغز قرار دارد) است . ثابت شده است كه انجام وظيفه بدون نقص اين دو سيستم مستقل از يكديگر موجب توليد تخم مرغ در " زمانهاي متوالي" (Sequences)  مي شود. ( اين حالت در مواردي Clutches  ناميده مي شود.) اولين تخم مرغ در شروع يك فاز فعال تخمگذاري يك الي دو ساعت پس از تابيدن نور گذاشته مي شود. هر تخم مرغ در يك فاز فعال تخمگذاري ( در روزهاي متوالي ) هر روز كمي ديرتر از روز قبل گذاشته مي شود تا هنگامي كه اين زمان به نقطه اي برسد كه در آن دوره تخم گذاري به پايان رسيده و پرنده يك روز استراحت مي نمايد ( تخم نمي گذارد) . يك دوره جديد تخم گذاري بايد با فاصله كمي پس از يك روز وقفه شروع شود.

اختلاف در فازهاي فعال تخمگذاري:
مرغهايي كه تعداد زيادي تخم مرغ مي گذارند داراي فازهاي فعال طولاني هستند. يك مرغ مادر گوشتي از نژادهاي برتر (Superior) به هنگام قرار داشتن در حداكثر توليد ، ممكن است 40 روز پي در پي تخمگذاري نمايد و نيز يك مرغ لگهورن با مشخصات نژادي خوب مي تواند در يك فاز فعال 80 تخم بگذارند. به طور خلاصه ، هنگامي كه مرغها در شرايط خوب تخمگذاري قرار دارند فازهاي فعال طولاني بوده و شما مي توانيد مطمئن باشيد كه دستگاه توليد مثل بخوبي كار مي نمايند. به طور طبيعي تخمدان مرغ از يك سري فوليكول تشكيل شده است كه در مراحل مختلف رشد و بلوغ قرار دارند . تخمدان سالم يك مرغ در حال تخمگذاري داراي حدود پنج الي هفت فوليكول بزرگ است ( با قطري بيش از 1 سانتيمتر) و نيز تعداد زيادي فوليكولهاي كوچك وجود دارند كه به عنوان مخزن فوليكولهاي بزرگ آينده عمل مي نمايند . هنگامي كه مرغهاي مادر بيش از حد تغذيه مي شوند توانايي مشخص در ايجاد فوليكولهاي اضافي در آنها پديد مي آيد و بدين ترتيب ممكن است داراي 15 فوليكول بزرگ شوند.  در ابتدا تصور مي شود كه اين حالت جهت توليد مناسب است، اما چنين نيست. اين قبيل مرغها شانس فراواني براي گذاردن تخمهاي دو يا سه زرده داشته و حتي ممكن است اين مرغها تعداد زيادي تخم چند زرده بگذارند.اما به واسطه اين تخم ها قابل قرار دادن در دستگاه جوجه كشي نيستند، چنين مرغهايي افت توليد قابل ملاحظه أي نسبت به مرغهاي توليدكننده تخم مرغ قابل تفريخ دارند.

تغيير زمان تخم گذاري :
همراه با افزايش فعاليت تخمدان امكان به هم خوردن جريان طبيعي تخمگذاري وجود دارد. مرغهاي سنگين وزن تخمگذاري خود را محدود به زمان طبيعي (Normal Period)  شرح داده شده نكرده  به راحتي در طول شب تخمگذاري مي نمايند. اين تغيير زمان تخمگذاري (Erratic Iaying)  احتمالا" يكي از ساده ترين راههاي تشخيص عدم كارآيي تخمدان است. هنگامي كه مرغها به طور انفرادي در قفس نگهداري مي شوند امكان مشخص نمودن مرغهاي سنگين وزن كه در روز بيش از يك تخم مي گذارند وجود دارد و اين خود دليلي ديگر براي تغيير زمان تخمگذاري است. در مواقعي كه مرغها به طور نامرتب تخمگذاري نمايند، بيشتر تخم ها داراي پوسته نرم شده و يا به ميزان ضعيفي كلسيفيه مي شوند. اين گونه تصور مي شود كه دليل رخ دادن حالت فوق اختلال در روند طبيعي كلسيفيكاسيون تخم مرغ است ، زيرا در يك زمان بيش از يك تخم مرغ است ، زيرا در يك زمان بيش از يك تخم مرغ در منطقه غدد مترشحه پوسته Sheel Gland) ) قرار مي گيرد . هم چنين ، رها شدن فوليكولهاي جديد از تخمدان (اوولاسيون) نيز ممكن است در روند گذاردن تخمي كه قبلا" تشكيل شده است اختلال ايجاد نمايند. اين مسئله خود سبب بروز مشكل بزرگي مي شود ، زيرا تخم مرغهايي با پوسته ضعيف توانايي تفريخ ندارند و دليل اين امر از دست دادن آب ( به واسطه ضعف پوسته ) در طي انكوباسيون است كه سبب مرگ جنين ها مي شود.

 قطع توليد
 مشكل ديگر مرغهاي سنگين وزن قطع توليد آنها در سنين جواني است . قابل ذكر است كه اين مرغها در دوره اول توليد متحمل از دست دادن تعداد زيادي فوليكول شده اند. چنين حالتي هنگام پرريزي نيز مشاهده مي شود زيرا به واسطه رژيم مخصوص پرريزي فوليكولهاي زيادي از دست مي روند. فقدان فوليكول به معني فقدان تخم مرغ است زيرا در حدود ده روز يا بيشتر طول مي كشد تا توليد تخم مرغ از يك مرحله بدون فوليكول شروع شود. توليد جوجه به هنگام اضافه وزن مرغها به غير از عوامل مربوط به كاهش تعداد تخم مرغ كه در بالا شرح داده شد به دلائل ديگري نيز به شدت كاهش مي يابد. در پژوهشي كه اخيرا" در دانشگاه آلبرتا به عمل آمده مشخص گرديده كه باروري مرغهاي مادر با تغذيه بيش از حد ، نسبت به مرغهاي داراي تغذيه محدود ، به طور قابل ملاحظه أي پايين تر است . اساس اين مشاهده دقيقا" شناخته نشده اما ممكن است دليل افت باروري كاهش توانايي مرغهاي فربه در ذخيره سازي اسپرماتوزوئيدها باشد. دليل ديگر اين است كه محل عبور طبيعي اسپرمها تا رسيدن به قسمت بالاي اويدوكت ( محل انجام لقاح ) ممكن است به دليل هم زمان شدن با عبور تخم مرغ تشكيل شده به پايين دستگاه تناسلي ، مسدود شود . در سيستم نگهداري در كف
(Floor-Housed)  مرغهاي مادر سنگين وزن به دليل عدم تحرك كافي در طي مراحل جفت گيري باروري بسيار پايين دارند. نكته قابل توجه اين است كه تمامي جفت گيريها به طور كامل انجام نشده و نسبت آميزشهاي ناقص ، با سن گله افزايش مي يابد .
 
افزايش تلفات جنيني :
مشاهده شده است كه مرگ و مير جنينها هنگام تغذيه بيش زا حد مرغهاي مادر افزايش مي يابد. احتمالا" مرگ اولين تخم مرغ يك فاز فعال تخمگذاري در طي انكوباسين از ساير تخمهاي دوره بيشتر است. زيرا اين تخمك قبل از باروري مدت طولاني تر را در بدن مرغ مادر گذرانده است . به خاطر بياوريد كه يك تخم مرغ تازه در حدود 24-26 ساعت در بدن مرغ مورد انكوباسيون قرار گرفته است. از اين رو اضافه شدن زمان باقي ماندن تخم در اويدوكت ( بيش از مدت طبيعي يعني 24-26 ساعت) ممكن است يكي از عوامل مرگ جنين ها باشد. مرغهايي كه در زمان  نا مرتب تخمگذاري كوتاه نشان مر دهند. تمامي موارد ذكر شده از مشكلات وزن اضافي پرندگان بر اين نكته دلالت دارند كه كنترل وزن مرغهاي مادر شديدا" ضرورت دارد . اين مسئله بسيار مهم است كه در نظر داشته باشيم يك گله پرنده مي توانند اختلاف وزن قابل ملاحظه أي با يكديگر داشته باشند. اگر چه ممكن است متوسط وزن گله در نظر گرفته شود ، اما اين مورد به تنهايي كافي نيست. زيرا اين سوال بسيار مهم مطرح است كه چه درصدي از پرندگان داراي وزن متوسط گله هستند؟ يكنواختي گله يكي از مهمترين عوامل در مديريت پرورش مرغ مادر است .

×تعيين جنسيت جوجه ها پيش از تفريخ بصورت اتوماتيك

تعيين جنسيت جوجه ها پيش از تفريخ بصورت اتوماتيك

ترجمه از :مهندس وحيد حقي

روياي تعيين جنسيت  جوجه ها پيش از تفريخ كم كم تبدل به واقعيت مي شود.در  مقاله ذيل اصول و روش هاي كاربردي ويژه اي شرح داده شده است.
صنعت جوجه كشي جهان هر ساله ميلياردها جوجه يكروزه توليد مي كندكه هر جو جه  پس از تفريخ تعيين جنسيت مي شود. جوجه هاي نر از همان ابتدا به تدبير انسان جدا شده و جوجه هاي ماده براي توليد تخم مرغ پرورش داده مي شوند. معدوم ساختن جوجه هاي نر باعث سلب حقوق حيوانات و صرف  كردن مباحث گوناگون حول محور ذكر شده در صنعت مرغداري مي شود. با استفاده از فن آوري رو به رشد جاري مي توان جوجه ها را پيش از تفريخ بصورت اتوماتيك تعيين جنسيت نمود و جنين هاي درون تخم ها را به جاي قرباني كردن جوجه هاي يكروزه ، به شيوه أي معقول و مقبولِ عام معدوم ساخت. علاوه بر آن تعيين جنسيت جوجه ها بصورت خودكار باعث كاهش استرس ناشي از تعيين جنسيت دستي مي شود كه نهايتا منتج به كاهش دورة انتظار جوجه ها شده و دسترسي سريع تر به آب و دان را ميسر مي سازد. اصول اوليه روش مذبور عبارت از تعيين استروژن در مايع آلانتوئيكِ موجود در تخمِ جنين هاي ماده است. ابزارهاي اوليه ويژه اي براي نيل بدين مقصود ابداع شده اند كه به شرح ذيل ميباشند:
•    ابزار اوليه جهت جمع آوري نمونه هاي مايع آلانتوئيك از تخم ها در آخرين مراحل رشد جنين
•    ابزار اوليه جهت تعيين ميزان استروژن در نمونه هاي مايع آلانتوئيك
•    ابزار اوليه جهتِ دسته بندي و انجامِ واكسيناسيون تخمي  و در آخر انتقالِ تخم هاي تعيين جنسيت شده ابداع و تكميل اين نوع دستگاه ها در مقياس تجاري در مرحله آزمايش است.
 
اصول تعيين جنسيت به روش دستي
اصول اوليه تعيين جنسيت به روش ژاپني يا ركتال در سال 1920 ميلادي پايه گذاري شد. با اين روش ژاپني ها در يافتند طي يكي دو روزِ ابتداي زندگي جوجه مي توان از روي برجستگي ها ، خطوط  و چين هاي ركتوم پي به جنسيت جوجه برد (Jull,  19 34;  Masui &Hasimoto ,1933  ). تعيين جنسيت به روش ركتال تغريبا نوعي هنر است كه اغلب توسط آسيايي ها انجام مي شود و مهارت و تمركز ويژه أي همچون تمركز زِن (Zen) را مي طلبد ( Hoh,1997 ). به علت سرعت عمل بالاي سِكسرها اغلب حدود 4/1%  تا 8/1%  وازدگي (اشتباه)و 5/0% تا 0/1% ميزان مرگ و مير بالا مي رود. آن ها معمولا كارگرهاي قراردادي هستند و مدام از يك جوجه كشي به جوجه كشي ديگر مي روند. آن ها در جوجه كشي اغلب ساعات كسل كننده أي را مي گذرانند. آمد و شدِ اين افراد بين جوجه كشي ها همواره صنعت مرغداري را در معرض انتقال بيماري ها بين مراكز توليد طيور قرار مي دهد.
روش ديگر تعيين جنسيت استفاده از سرعت رشد پرها در جوجه هاي هم خون است كه عامل اصلي آن ژن K  است (Warren,1976 ) . در اين روش با آزمايش طول نسبي پوشش اوليه و پرپوشِ بال در جوجه هاي يكروزه اي كه حامل ژن  K هستند جنسيت جوجه تعيين مي گردد. در اين روش همواره فرض بر آن است كه جوجه هاي مذكر ژن رشد كند پر و جوجه هاي ماده ژن رشد سريع پر را حمل مي كنند. اين روش نسبت به روش ژاپني ارزان تر بوده ونياز به نيروي كارٍ  ماهر نيز ندارد. اما ژنٍ K  كه سرعت رشد پرها را تعيين مي كند با نوعي ويروسٍ اندوژن ( ويروسي از خانوادهء اونكورنا ـ مترجم ) (Bacon et al., 1988 ) ارتباط دارد. اين ويروس باعث نوعي مقاومت ايمو نولوژيك (مصونيت) در برابر بيماري لوكوز لمفوئيد (Crittenden et al., 1987) مي شود و لذا در پرورش انبوه نوعي نقص محسوب مي شود. برخي از نژادهاي طيور نيز داراي رنگ هاي ويژه اي در پرهاي خود هستند كه در هر جنس متفاوت مي باشد اما اين نژادها نيز به اندازه نژادهاي ديگر داراي ارزش تجاري نيستند. لازم به ذكر است ميزان خطاي تعيين جنسيت بر اساس رنگ بيشتر از خطاي روش تعيين جنسيت از روي سرعت رشد پر است.

اصول تعيين جنسيت به روش خودكار
استقبال از روش تعيين جنسيت جنين طيور بصورت خودكار منوط به كاركرد دستگاهي است كه دقتِ تمايز آن براي هر 20000 تا 30000 تخم در ساعت حدود 5/98% باشد. البته هزينه تمام شده نيز نبايد بيش از هزينه تعيين جنسيت به صورت دستي باشد. تحقيقات پيشين عوامل فيزيولوژيك ديگري را اصول كار خود قرار داده بودند مانند : سرعت ضربان قلب (Laughlin et al .,1976 ;Glahn et al 1987 )، تمايز PCR  از روي كرومزوم W  ويژه در جنس ماده( Clinton ;1994;Uryu et al 1989;Petitte,1992 ) ، رزونانس هسته اي مغناطيسي براي تعيين تمايزات آناتوميك مثل اختلاف در غدد دو جنسِ نر و ماده(Vandenabeele, et al ,1993) ،و در نهايت سير و روندِ سلول شناختيِ تخم به عنوان اصول اصلي و بالقوه تعيين جنسيت تخمِ طيور . اما اصول طرح شده در اين مقاله شامل تعيين تركيبات مختص جنس در مايع جنيني تخمِ مرغ است( Gill et al ,.1983 ).
اساس تعيين جنسيت  دستگاهِ خودكار وجودِ تركيبات استروژني در مايع آلانتوئيك جنينهاي ماده و عدم وجود اين تركيبات در مايع جنيني جنين هاي نر ميباشد. پيشتر ميزان استراديول در مايع آلانتوئيك جنين هاي گوشتي 17 روزه به وسيله كيت  تجاري آن موسوم به كيت RIA (Diognostic Products,Los Angeles ,california ) اندازه گيري شده است.سطح استراديول در مايع آلانتوئيك جنين هاي نر قابل يافت و اندازه گيري نيست و يا اگر يافت شود كمتر از Pg/mg 42 است. اما سطح استراديول يافت شده در مايع الانتوئيك جنين هاي ماده چيزي حدود 830-113 Pg/mg مي باشد كه دست كم سه بار بيشتر از مقدار يافت شده در جنين هاي نر است.طي تحقيقات به عمل آمده بر روي 490 نمونه مايع آلانتوئيك معلوم شد استروژن تركيب شيميايي بي نظيري است كه به سادگي مي توان به وسيله آن جنسيت جنين طيور را آشكار ساخت. استروژن موجود در مايع آلانتوئيك اغلب به صورت تركيبات “سولفات” يا” گلوكورونيد” يافت مي گردد. براي يافتن استروژن آزاد در مايع آلانتوئيك اين مايع ابتدا بايد با سولفاتاز يا گلوكورونيداز فراوري شود (تا استروژن از تركيبات ديگر جدا شود) . جنين مرغ را مي توان بر اساس وجود تركيبات استروژني در مايع آلانتوئيك جنين ماده در خلالِ روزهاي 13 تا 18 زندگي جنين تعيين جنسيت كرد . لازم به ذكر است توجه به سن گله يا نژاد جوجه ها ضرورتي ندارد.
 
 بررسي تحليلي تركيبات استروژني موجود در مايع آلانتوئيك  دستگاه خودكار تعيين جنسيت مجهز به يك سنسور زنده ( LifeSensors Inc.Malven PA ) جهت تشخيص تركيبات استروژن در مايع آلانتوئيك است. اين سنسور زنده به لحاظ ژنتيك يك مخمر اصلاح شده است كه توليد و ترشح گيرنده استروژن انساني براي آن تعريف شده است ، ژن حامل كه داراي عامل عنصر پاسخگوي به استروژن است با آنزيم.coli E-  B galactosidase جفت  گرديده است( Butt & Chen ,1999 ). اين سلول مخمر همچنين قادر به توليد و ترشح آنزيم  E.coli glucuronidase است ، اين آنزيم داراي قابليت شكستن تركيبات “گلوكورونيد – استروژن” است. استروژن به كمك آنزيم ياد شده از تركيب گلوكورونيد – استروژنِ موجود در مايع جنيني جداسازي مي شود. گلوكورونيدازمي تواند داراي منشاء ترشح از سنسور مخمر باشد و يا آنكه به محيط رشد مخمر افزوده شده باشد. گيرنده استروژن  در حضور استروژن با عناصر پاسخگو به استروژن تشكيل باند يا پيوند مي دهد و نسخه برداري از ژن حامل را آغاز مي كند. بدين ترتيب ميزان غلظت استروژن در مايع آلانتوئيك با مقدار تحريك ژن حامل پيوستگي پيدا مي كند. فعاليت محصول ژن حامل يعني B_galactocidas با استفاده از سوبسترايي موسوم به O_Nitrophenil_beta-D_Galactopyranosidas  (ONPG ) اندازه گيري مي شود . تركيب نهايي ماده أي زردرنگ است كه براي كالري متري يا اندازه گيري از روي رنگ مورد استفاده قرار مي گيرد. سنسور زنده قادر است مقادير پيكومولارِ هورمونِ تانيث يعني استروژن را تشخيص دهد. سويهء اصلي اين سنسور زنده يعني مخمر (  Saccaromyces Cervasia )كاربرد فراواني در صنعت پخت نان دارد.
سنسور حيرت انگيز ما قادر است تنها با استفاده از 4ul از مادهء آلانتوئيك , نر يا ماده بودن جنين را تشخيص دهد اما دستگاه خودكار تعيين جنسيت براي اطمينان از نتايج حاصله از  20ul  مايع جنيني استفاده مي كند. نتيجهء كار سنسور  در آزمايشگاه 100% موفقيت آميز بوده است.
 
نمونه برداري از مايع آلانتوئيك
مايع آلانتوئيك محيطِ ترشحي متابوليت هاي نيتروژني جنين مرغ محسوب مي شود (Romanoff, 1967 ).  مايع آلانتوئيك از حوالي روز پنجم زندگي جنين پديدار مي شود وتا سيزدهمين روز به حداكثر مقدارِ خود مي رسد. با كم شدن رطوبت محيط و باز جذب آن حجم اين مايع نيز كاهش مي يابد اما تا روز هجدهم هنوز حجم قابل تمايزي (  mls 1تا 2 )از آن قابل تشخيص مي باشد( Romanoff, 1967 ).
تنها موانع بينِ مايع آلانتوئيك و پوستهء تخم مرغ غشاء هاي داخلي و خارجي پوسته و غشا هاي كوريو آلانتوئيك هستند. هر چند كه مايع آلانتوئيك تمام محيطِ تخم مرغ واجدِ جنين را احاطه كرده است اما تجمع آن بيشتر در راس تخم مرغ درست زيرِ غشاءهايي است كه روي اتاقك هوايي قرار دارند. علت تجمع مايع آلانتوئيك در راس تخم مرغ بيشتر به خاطر نيروي جاذبه و جايگزيني جنين و كيسهء زرده در زير است. به خاطر متغيير بودن حجم كيسهء هوايي بين تخم مرغ ها نمونه برداري از مايع آلانتوئيك در وضعيتِ ايستادهء تخم مرغ اغلب با مشكلاتي همراه است.
مي توان از نيروي جاذبه براي راندنِ مايع آلانتوئيك به محل مناسب نمونه گيري استفاده كرد. اگر تخم مرغ را در محور طولي آن بخوابانيم ، مايع آلانتوئيك در راس درست زيرِ پوسته قرار مي گيرد. بدين ترتيب با خواباندن تخم مرغ به پهلو كار نمونه برداري به ميزان 20ul بسيار ساده خواهد شد و آزمونِ سنسور ما ميسر مي گردد. كمپاني Embrox يك نمونهء ابتدايي با يك خط توليد ابداع كرده است كه مايع آلانتوئيك را از تخمِ جوجه هاي گوشتي نمونه برداري مي كند. با بهينه كردنِ فرايندِ نمونه برداري هنگام استقرار تخم مرغ در محور طولي در جزئياتي چون عمق نمونه برداري ، نوع سوزن مورد استفاده ، ميزان مكش ، و زاويهء استقرارِ تخم مرغ حدود 96% از تخم مرغ ها آزمايش خود را با موفقيت گذراندند. در نمونه هاي بعدي تجاري بايد عملكرد دستگاه بهتر باشد. نمونة ابتدايي دستگاه خودكار تعيين جنسيت كمپاني  Embrex يك نمونهء تجاري ابتدايي با قابليت 5000 هزار تخم مرغ در ساعت ابداع كرده است كه هم اكنون در حال سپري كردن آزمايش خود در يك سالنِ جوجه كشي است و سازندگان پيوسته براي بهينه شدن عملكردِ دستگاه در تلاشند. دستگاهِ  خودكارِ تعيين جنسيت شامل سه اتاقكِ مستقل از هم است كه به وسيلهء يك شبكه باهم ارتباط دارند.   اتاقك ِاول ، محفظه اي است كه از مايع آلانتوئيك نمونه برداري مي كند. دسته أي از تخم مرغ ها طي روزهاي 15 ، 16 يا هفدهمين روز از 21 روز دوره رشد جنين به صورت دستي ،طيِ چرخه اي جمع آوري مي شوند و بر روي نقاله اي قرار مي گيرند. سپس يك سنسورِ نوري به صورت اتوماتيك تخم مرغ هاي تميز را تشخيص داده و  سپس تخم مرغ هاي كثيف به وسيلهء لوله هاي مكنده أي جدا شده ودر شانه هايي جداگانه قرار مي گيرند. در مرحلهء بعد شانه هاي مذكور دوباره تخم مرغ ها را به جايگاهشان باز گردانده و متمركز مي سازند. حال نوبت سوزن نمونه برداري است كه  درست در مركز، در عمق ويژه أي وارد هر تخم مرغ شده و 20ul مايع آلانتوئيك را نمونه برداري مي كند .حال نمونه هاي مايعِ جمع آوري شده در شيارهاي  ِيك قالب پلاستيكي با  باركد ترموفرم ( باركدِ ساخته شده به وسيلهء حرارت ) ريخته شده و ته نشين مي گردند. هر قالب تقريبا داراي 2500 شيار است كه به همان  ترتيب همانندِ تخم مرغ ها قرارگرفته اند. سوزن ها در پيِ هر نمونه برداري از هر تخم مرغ تميز مي شوند. در مرحله بعدي تخم مرغ ها در شانه هايِ واجدِ باركد به صورت ايستاده دوباره قرار گرفته و مجدداً به محل سالن جوجه كشي بازگردانده مي شوند. سپس قالب هاي آزمايش به صورت دستي در چرخ دستيِ قفسه  داري قرار مي گيرند . حال نوبت كامپيوتر  شبكه  است كه باركدِ  شانه هاي تخم  مرغ را با قالب  هاي حاوي مايعِ آلانتوئيك تطابق دهد. اتاقكِ دوم يك نمونهء آزمايشگرِ خودكار است. به كمكِ يك اپراتور چرخدستي ِحاويِ قفسه هاي قالب ها واردِ دستگاهِ خودكارِ آزمايشگر مي شود. قالبها به كمك يك سيستمِ انتقال دهنده زيرِ سُرنگ توزيع قرار مي گيرند. در اين بخش سرنگ توزيع به هر شيار 30ul مٌعرفِ ويژهء سنسورِ زنده اضافه مي كند. افزودنِ معرف به شيارهاي يك قالب 5 تا 6 دقيقه زمان نياز دارد. سپس هر قالب به طور جداگانه به مدت 4 ساعت در يك محفظهء انكوباتور تحت شرايط تعريف شده قرار مي گيرد. در مرحلهء بعد  سوبستراي  ONPG به طور اتوماتيك به هر  شيار  افزوده  مي گردد ، پس از 30 دقيقه رنگ هاي مٌعرف   آشكار  مي گردند. با ظهورِ رنگ ها يك دوربين CCD به دقت از هر شيار اسكن مي گيرد و نر يا ماده بودنِ هر تخم مرغ تعيين مي گردد. از اينجا به بعد كار  ساده است ، اطلاعات جمع آوري شده   با  شانه هاي تخم مرغ ها تطبيق  داده مي شود  .  سپس  تمام  قالب هاي حاوي معرف آزمايش به صورت اتوماتيك جمع آوري شده و بر روي چرخدستي قرار مي گيرند. در نهايت اين قالب ها پيش از انهدام ضدعفوني مي گردند تا سنسور زندهء موجود در آن ها به طور كامل از ميان برود.
اتاقك سوم وظيفة دسته بندي تخم مرغ هارا بر اساس جنسيت  بر عهده دارد. همچنين در اين بخش تخم مرغ هاي نر معدوم گشته و تخم مرغ هاي ماده نيز در رديف هايي چيده- شده و  پس از واكسيناسيونِ درون تخمي روانهء سبدهاي تفريخ مي گردند. در حقيقت اين شبكهء  كامل بر اساس باركد موجود بر روي شانه ها و اطلاعات  طبقه بندي  شده  جنسيت تخم مرغ ها را تعيين مي كند. 

تاثيرات اين روش بر تفريخ
آزمايشات بسياري براي ارزيابي تاثيرات تعيين جنسيت به روش ياد شده در حال انجام است. در اين روش ناگزيريم طي روزهاي 15 ،16 يا هفدهمِ رشد جنين ابتدا يك سوراخ در پهلوي تخم مرغ و سپس در روزهاي 18 يا نوزدهم سوراخ ديگري در راس تخم مرغ براي انجام واكسيناسيون ايجاد كنيم. تا كنون آزمايشات بسياري براي تعيين تاثيرات اين روش بر تفريخ تخم صورت گرفته است.
در تحقيقات اوليه تاثير ايزوله يا قرنطينه بودنِ محل نمونه برداري  بر ميزان تفريخ ارزيابي شده است. طي اين آزمايش تخمِ ،  مرغ هاي گوشتي  در روز شانزدهمِ انكوباسيون به صورت دستي سوراخ شدند سپس به دستگاه هاي ستر بازگردانده شده و مجددا در روز نوزدهمِ انكوباسيون به صورت درون تخمي واكسينه شدند. پس از انجام دو آزمايش مشخص شد ايجاد  سوراخ  در  پوستهء  تخم مرغ در روز شانزدهم  موجب  كاهش تفريخ  به  ميزان 2 %  مي شود(جدول 1 ). حتي به كار بردن تدابير ويژهء قرنطينه نيز كاهشِ تفريخ را تعديل نكرد. 

 


 
جدول 1-تاثير تدابير قرنطينه بر ميزان تفريخ در  تعيين جنسيت به صورت خودكار

 

تيمار

آزمون اول

%زنده تفريخ شده

آزمون دوم

%زنده تفريخ شده

ميانگين

جمع كل

شاهد

A 8/95

0/96

9 /95

(36)5145

سوراخ شده

B7/93

3/94

0 /94

(36)5145

سوراخ و قرنطينه

B1/94

8/93

0/94

(36)5145

حروف A   و B اختلاف معني داري معادل ( p<.05 ) است.

در آزمايشات بعدي تاثير ضدعفوني كردن جايگاه برميزان تفريخ  پيش از سوراخ كردن و نمونه برداري  از تخم مرغ ها  ارزيابي  شد . آزمايشات  از تاثير  مثبت  ضدعفوني  پيش از نمونه برداري خبر  دادند .در اين روش آثار منفي سوراخ كردنِ پوسته  در روزِ شانزدهمِ انكوباسيون تا حدودي جبران مي شد (جدول 2).در سال 2002 ميلادي  تعيين جنسيت به وسيلهء دستگاه هاي ابداعي اوليه و تاثير آن ها بر ميزان تفريخ ارزيابي گرديد.


جدول2- تاثير ضدعفوني جايگاه برميزان تفريخ پيش از نمونه برداري

تيمار

%زنده تفريخ شده

جمع كل تخم مرغ ها

شاهد

A             96/6

(42)5670

سوراخ شده

B          95/7

(42)5670

ضدعفوني و سوراخ كردن

A         96/7

(42)5670

 

نتيجه
كمپاني Embrx  در نهايت امكانپذير بودنِ اصول اين روش را در سالن هاي جوجه كشي آينده روشن خواهد ساخت. مشكلاتِ جدي اين روش شاملِ مواردِ ذيل است:
امكان نمونه برداري با درصد بالا از هر تخم مرغي بدون توجه به شكل واندازهء آن البته بايد تاثيرات منفي اين روش بر ميزان تفريخ و بر عملكرد  آتي جوجه در فارم هاي تجاري اندك باشد.فراهم آوردن نيروي كارِ ماشيني كافي و قابل اطمينان به وسيلهء دستگاه ه هاي ابداعي ودر نهايت عملكرد دقيق و صحيحِ سنسور زنده در محيطِ جوجه كشي ها با از ميان رفتن موانع ياد شده كمپاني Embrex در آينده دستگاه هايي با قابليت فراوري 20000 تا 30000 تخم مرغ در ساعت خواهد ساخت. در صورت موفقيت آميز بودن اين روش تا حدودي از بحث هاي مربوط به حقوق حيوانات در خصوص معدوم كردن جوجه هاي نر كاسته خواهد شد و جنجال كمتري خواهيم داشت.

×كيفيت جوجه هاي يك روزه

كيفيت جوجه هاي يك روزه







مقدمه:
يكي از موارد مهم در مديريت كارخانه جوجه كشي ،ارزيابي هچ گله هاي تجاري است.اما براستي  ارزيابي كيفيت جوجه ها به چه طريقي است ؟براي تعيين ميزان موفقيت يك هچ هم بايد از روشهاي شمارشي استفاده كرد و هم از روشهاي منطقي بهره جست .
روش هاي شمارشي مشخص ميباشند و براي يادگيري آن وقت آنچناني نبايد صرف كرد اما روش هاي منطقي بيشتر با تجربه و ممارست بدست مي آيد در همين راستا بايد مدير كارخانه جوجه كشي حتما زير نظر يك كارشناس خبره اين رشته كار آموزي نموده باشد.حضور مؤثر او در روزهاي هچ نيز موجب كسب تجربه بيشتر و مهارت لازم ميگردد.پس براي تعيين ارزيابي كيفيت جوجه هاي يك روزه هم بايد آنها را از نظر كمي شمارش كرد و هم از نظر كيفي جوجه ها بايد مورد ارزيابي قرار گيرند.
 كيفيت جوجه چيست؟ و چطور بايد در ارزيابي نتايج توليد مان از آن استفاده كنيم؟
 براي مثال ،موفقيت در توليد را بايد با موارد زير مورد بررسي قرار دهيم.
1-   تعداد جوجه هاي توليد شده بدون توجه به قدرت زنده ماندن و كيفيت آنها.
2-  تعداد جوجه هاي زنده در زمان در آوردن از هچر بدون توجه به كيفيت آنها.
3-  تعداد جوجه هاي درجه يك قابل فروش(  Saleable Chicks ).
4-   تعداد جوجه هايي كه تا 7 روز بعد از هچ زنده مي مانند.
بنابراين استفاده از روشهاي ارزيابي كمي و كيفي در جوجه ها براي تشخيص موفقيت هچ در كارخانه جوجه كشي الزامي به نظر ميرسد .ولي براي اينكه هر دو روش ارزيابي (كمي و كيفي) معني دار باشند،لازم است كه تعريف شوند. در اين مقاله سعي براين است كه در مورد كيفيت جوجه توضيحاتي ارائه شود و روشهاي آماري براي شمارش جوجه ها را نيز بررسي مينمائيم ، همچنين توضيح مي دهيم كه روشهاي آماري چگونه به كيفيت جوجه و توليد و مرتبط مي شوند.
تعريف كيفيت جوجه :

كيفيت خوب جوجه مي‌تواند نزد افراد مختلف بسته به ديدگاه آنها بطور وسيعي متفاوت و داراي معناي متفاوتي باشد. بطوريكه در بررسي همزمان از ديدگاه دو مدير كارخانه جوجه كشي هميشه اختلاف نظر هايي ديده ميشود و از آنجا كه قسمت اعظم تعيين كيفيت حسي ميباشد لذا مدل هاي منطقي چندان كارساز نميباشند.
به عنوان يك اصل كه بر اساس تجربيات زياد ثابت شده است ، هر گاه در زمان بيرون كشيدن جوجه ها از هچر مشاهده شود كه جوجه ها تميز هستند و كرك هاي خشك و نرم دارند و هيچگونه آلودگي بر روي بدن آنها وجود ندارد و پوسته هاي تخم مرغ (هچ شده و هچ نشده ) و كف سبد هچر نيزتميز است ،هچ موفق بوده است در غير اين صورت حتي اگر تعداد جوجه ها بيشتر از حد انتظار باشد،هچ نا موفق بوده است .
ساير علايم براي ارزيابي كيفيت جوجه ها عبارتند از :
 1- رنگ كرك مطابق با رنگ نژاد باشد.
2-  چشمهاي پرنده شفاف و براق بوده و بدنش بدون نقص و بد شكلي و غشاهاي خشك شده وجود نداشته باشد.
3-   در هنگام لمس بدن محكم بوده ولي نبايد هيچ علامتي از ادم نشان دهد.
4-   همچنين نبايد استخوانها در هنگام در دست گرفتن جوجه خيلي مشخص باشد.
5-  جوجه نبايد در حالت غير طبيعي آشكار نظير نفس نفس زدن باشد.
6-  جوجه نبايد  هيچگونه مشكلي تنفسي ديگري  داشته باشد.
7-   در واقع وضعيت ورفتار جوجه بايد هوشيار بوده وبه محيط خود واكنش و علاقه نشان دهد.
چنين تعريف و توصيفي نسبتاًذهني است و مطئمناً توليد كنندگان در همه جاي جهان شايدويژگي هاي مختلف و متفاوتي را بررسي كنند و اين موضوع به خوبي نشان دهنده وجود مشكل در اررزيابي كيفي بصورت نظري مي باشد كه راه را براي تعبيرهاي متفاوت باز مي گذارد. آيا روشهاي ارزيابي و اندازه گيري ديگري كه كمي تر باشند و بتوان بطور دقيق تر‌ آنها را بكار برد وجود دارد؟
ارزيابي كمي موفقيت:
روشهاي كمي بسيار سودمند هستند ولي شديداً وابسته به اين هستند كه چطور موفقيت در توليد اندازه گيري شود. براي مثال ميزان هچ تخم مرغها مي تواند روش نسبتا خوبي براي تعيين كيفيت باشد.چون معمولا هر زمان كه هچ پايين است كيفيت جوجه ها نيز خوب نيست.هنگامي كه تعداد تخم مرغ هاي بي نطفه و همچنين ميزان مرگ و مير جنيني در روزهاي اوليه جوجه كشي پائين است ميتوان نتيجه گرفت كه تخم مرغ ها از كيفيت خوبي برخوردار بوده اند.
استفاده از تخم مرغ هاي خوب هم معمولا  منجر به ميزان هچ بالا و اغلب كيفيت كيفيت بالاي جوجه يك روزه مي شود.
درجه بندي و شمارش جوجه ها در كارخانه جوجه كشي
ميزان بالاي هچ در تخم مرغهاي نطفه دار نيز مي تواند نشان دهنده كيفيت خوب جوجه هاي يك روزه باشد ،كه البته اين موضوع نيز بستگي به روشهاي مشخص نمودن تعداد جوجه هاي هچ شده دارد. البته اين نيز بنوبه خود بستگي به اين دارد كه ميزان هچ را چطور تعريف كنيم؟ يعني براي محاسبه هچ صرفا تخم مرغ هاي چيده شده و جوجه هاي هچ شده ملاك قرار گيرند و يا اينكه با حذف آمار تخم مرغ هاي بي نطفه فقط از آمار تخم مرغ هاي بارور كه شانس هچ دارند استفاده كنيم (Hatch of fertile ). كه در مورد دوم با حذف تخم مرغ هاي بي نطفه در صد هچ بيشتر خواهد شد كه اين يك امر ظاهري است و بهتر است كه از هر دو روش استفاده شود چون محاسبه به روش اول در اكثر كارخانجات جوجه كشي مرسوم است و محاسبه به روش دوم نيز موجب شناسايي وضعيت نطفه داري تخم مرغ ها نيز ميشود .
براي نشان دادن اين مطلب به مثال فرضي ارزيابي موفقيت هچ توجه كنيد:

روش

تعداد

تخم مرغ چيده شده

در ستر

تعداد

تخم مرغ

بي نطفه

(نور بيني)

تعداد

تخم مرغ

نقل شده

 به هچر

تعداد جوجه هچ شده

در صد هچ

%

روش اول

12960

-

12960

10360

9/79

روش دوم

12960

630

12330

10360

84

 
اگر چه خيلي از كارخانجات عمل نوربيني ( Candling ) را انجام نميدهند ولي بايد با نمونه گيري دقيق از تخم مرغ هاي هچ نشده و شكستن آنها  ( Trouble Shooting ) حدود تخم مرغ هاي بي نطفه را مشخص كرد.
 
 در عكس هاي زير نماي قسمت شكستن تخم مرغ نشان داده شده است:
 
 
شكستن تخم مرغ هاي هچ نشده در پايان دوره جوجه كشي


 
 
اتاق ترابل شوتينگ

در بعضي كارخانه هاي جوجه كشي قدرت زنده ماندن جوجه ها ( Liveability ) نيز مد نظر قرار گرفته و به حساب مي آيد ،بدين ترتيب كه جوجه هاي مرده و وازده ها( درجه 2 ) از جمع كل جوجه هاي هچ شده كم مي شوند و سپس مورد محاسبه قرار ميگيرند.
علاوه بر روش هاي ذكر شده در برخي كارخانجات جوجه كشي ،تلفات بين راهي جوجه ها و همچنين تلفات هفته اول پرورش نيز مد نظر قرار ميگيرد كه اين امر چندان منطقي به نظر نميرسد.چون در اين صورت، هچ بسيار كمتر از ميزان هچ واقعي خواهد شد.
شمارش جوجه هاي درجه يك و بعد از آن تعيين هچ نمودن در بسياري از كارخانجات مرسوم است .
وزن جوجه ها كه معمولاً بعنوان درصدي از وزن اوليه تخم بيان مي شود. نيز يك روش مناسب ديگر براي ارزيابي كيفيت است مقادير بين 68-65 % از وزن اوليه مرغها نشان دهندة كيفيت خوب جوجه مي باشد.
   وزن كشي جوجه ها
 مقادير زير 60% كه احتمالاً خيلي هم رايج است نشان دهندة دهيدراتاسيون جوجه هاست. اين شكل بعلت ميزان رطوبت پايين در خلال انكوباسيون يا زمان طولاني انكوباسيون بعد از هچ ايجاد شود .بطور معكوس ، جوجه هايي كه بالاتر از 70% وزن اوليه تخم ها وزن دارند معمولاً از تخم مرغ هايي هستند كه در شريط با رطوبت بالا جوجه كشي  شده اند.
با اين حال اندازه جوجه ها ممكن است وابسته به مديريت هر يك از كارخانه هاي جوجه كشي و وزن نهائي جوجه ها باشد. براي مثال اگر جوجه ها قرار باشد كه در مزرعه اي بسيار دورتر از جوجه كشي تخليه شوند احتمالاً بايد كمي سنگينتر (با ميزان آب بالاتر) از جوجه هايي باشند كه حمل ونقل آنها زمان كوتاهتري را مي گيرد.به همين سبب معمولا جوجه هاي راه دور را كمي زودتر بيرون ميكشند. بعضي از شركتهاي مرغ مادر در صورت كه قرار باشد جوجه ها را از طريق هوايي به نقاط دور دست تر  ارسال كنند حتي قبل از قرار دادن جوجه ها در كارتن، آب آشاميدني در اختيار آنها قرار مي دهند.و يا 5/. سي سي آب در زير جلد آنها تزريق ميكنند.اخيرا هم بعضي از كمپاني ها از نوعي ماده غذايي كه خمير مانند است و رطوبت مناسبي دارد ( Oasis ) استفاده ميكنند بدين صورت كه مقداري از اين خمير را در كنار ديواره داخلي كارتن مي چسبانند و جوجه ها در بين راه از آن استفاده ميكنند در اين خمير علاوه بر مواد مورد نياز جوجه ها از مواد آنتي استرس نيز استفاده ميشود. 

استفاده از خمير مخصوص براي تغذيه بين راهي جوجه ها
نوع ديگر از دان مخصوص بصورت پلت براي تغذيه بين راه جوجه ها
 چطور به كيفيت خوب جوجه دست يابيم؟
صرف نظر از اينكه ما كيفيت جوجه را چطور تعريف مي كنيم ، مهم است كه بفهميم چگونه قادر به دستيابي به اهداف خود هستيم. اگر بخواهيم وسيعتر صحبت كنيم بايد گفت كه بهترين كيفيت جوجه ناشي از عوامل مختلف است كه مي توان آن را به سه دسته تقسيم كرد:

1-   تخم مرغ.
2-  دستگاههاي جوجه كشي.
3-   مديريت كارخانه جوجه كشي.
اگر بتوان به بالاترين استاندارها در اين سه مورد دست يافت ، كيفيت جوجه به بالاترين ميزان خود خواهد رسيد. متأسفانه اگر هر يك از اين سه جنبه رعايت نشود ، هم ميزان هچ و هم كيفيت جوجه تحت تأثير قرار مي گيرد.
همانطور كه همه كاركنان جوجه كشي مي دانند ، تخم مرغها بطور قابل توجهي مي توانند متفاوت باشند (بدون توجه به اختلاف گوناگون ). تخم مرغهااز نظر اندازه دردرجه هاي متفاوت هستند ، كيفيت پوسته نيز از خيلي خوب تا خيلي بد متفاوت است. و تخم مرغ هايي هم هستند كه آلوده به مدفوع و يا كثيف هستند.تخم مرغ هاي كثيف و آلوده موجب آلودگي هچري ميشوند و در نتيجه كيفيت جوجه ها تحت تاثير قرار ميگيرد. تخم مرغهاي كوچك جوجه هاي كوچك توليد مي كنند .اگر اندازه تخم مرغ ها در يك دستگاه خيلي متفاوت باشد منجر به اختلاف شديد در اندازه گله پروش داده شده گرديده و گله اي با كيفيت پايين در زمان كشتار و تلفات بالا در زمان پروش را ايجاد مي كند.
ساير نكات لازم :
شرايط تغذيه اي مرغ ها در ارزيايي كيفيت جوجه ها بسيار مهم است. براي مثال كمبود يك عنصر ضروري در تخم مرغ (ويتامين ها و مواد معدني ، اسيدهاي آمنيه ) ممكن است از تكامل طبيعي جوجه جلوگيري كرده و منجر به كاهش هچ شود .بعضي كمبود ها در تخم مرغ ممكن است كشنده نباشد و اجازه حيات به جنين را تا زمان هچ بدهد. متأسفانه چنين كمبود ها يي ممكن است تأثير سوئي بر بقاي اين جوجه در مزرعه در خلال هفته اول پرورش بگذارد. آلودگي جوجه هاي يكروزه و باقيمانده كيسه زرده آنها مي تواند در هچر و با تماس با ساير تخم مرغ هاي آلوده  صورت گيرد ،متأسفانه حتي تخم مرغهاي گاز داده شده و شستشو شده (ضد عفوني ) نيز مي توانند قبل از عمليات جوجه كشي مجددا آلوده شوند. تخم مرغهاي بستري ممكن است بعد از شستشو و ضد عفوني تميز بنظر برسند ولي شديداً آلوده اند همه اينها اغلب منجر به تخم هاي انفجاري مي شوند كه در اينحالت عفونت به ساير تخم ها و جوجه ها امتداد يافته و گسترش مي يابد توجه به اين عواملي نشان مي دهد چطور مي توان بر مشكلات غلبه كرد .
مديريت صحيح گله مادر براي بر قراري استاندارد بالاي تغذيه أي و بهداشتي نقش بسيار مهمي براي توليد جوجه هاي با كيفيت دارد.بنابر اين بهتر است تا آنجا كه امكان دارد تخم مرغ هاي نامناسب براي جوجه كشي از ميان تخم مرغ ها حذف شوند.اين مسئله قطعا كيفيت جوجه ها را افزايش خواهد داد .
چنين تخم مرغ هاي حذفي شامل همه تخم هاي بستري، ساير تخم مرغ هاي شديداً آلوده و يا تخم مرغ هايي هستند كه بطور غلط مورد شستشو و ضد عفوني قرار گرفته اند. تخم مرغ هايي كه تركهايي در پوسته دارند (ترك هاي نمايان و يا ترك هاي موئي)، و يا تخم مرغ هاي كه داراي كمر هستند و يا آنهايي كه  سطح سنباده‌اي زبر دارند (ظاهر دانه دانه و موزائيكي)  و يا سطح گچي يا روغني دارند بايد كنار گذاشته شوند. تخم هاي شكسته هچ نمي شوند و نبايد هرگز در دستگاه چيده شوند. تخم مرغهاي خيلي كوچك يا خيلي بزرگ بايد برداشته و حذف شوند. اين اعمال ميزان اختلاف در جوجه هاي هچ شده و دستگاه جوجه كشي را كاهش داده و در نتيجه نا هماهنگي در اندازه پرنده ها را در زمان كشتار كاهش مي دهد.
فقط تخم مرغها با كيفيت بالا در دستگاه چيده شوند:
بسياري از مديران مزارع بر خلاف مديران جوجه كشي ،عقيده دارند كه همه تخم مرغهاي توليد شده بايد بمنظور به حداكثر رساندن توليد جوجه در دستگاه خوابانده شوند. در حاليكه واقعيت درست برخلاف آن است.

 ست كردن تخم مرغ در دستگاه جوجه كشي(ستر)
 اگر فقط تخم مرغهاي با كيفيت بالا در دستگاه چيده شوند در اينصورت بطور خودكار توليد بهبود مي يابد .حتي اگر تعدادي كلي تخم مرغهاي چيده شده كاهش يابد. به هر حال مديران مزارع مرغ مادر بايد بپذيرند كه تعدادي از تخم مرغهاي توليد شده حذفي هستند (اين تعداد مي تواند تعداد بسيار كمي از كل تخم مرغهاي چيده را شامل شود) .
نتايج انتخاب تخم مرغ ها قبل از چيده شدن از اين قرار است :
1-   آلودگي كمتر سيني هاي تخم .
2-    آلودگي كمتر ستر و هچر و سالن جوجه كشي .
3-    جوجه هاي هچ شده كيفيت بالاتري خواهند داشت.
 
كيفيت دستگاه جوجه كشي :

سترها و هچرها حتماً نبايد براي عملكرد و كارائي ما خوب، نو و گران قيمت باشند. اما اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه ماشين هاي ارزانقيمت با كيقيت پائين معمولاً به خوبي ماشين هاي با كيفيت بالا عمل نمي كنند. مديريت جوجه كشي و دستگاه ها يك كليد اساسي در توليد جوجه با كيفيت است يك دستگاه قديمي ولي با نگهداري خوب به خوبي يك ماشين نو كار مي كند به شرط اينكه مدير بداند چگونه از تجهيزات بهترين استفاده را نمايد.
 
كارخانه جوجه كشي
 
رعايت برخي موارد خاص در ماشينهاي قديمي بخصوص بهداشت سخت تر مي باشد. ساير مشكلات مربوط به جوجه كشي از جمله الگوهاي چيدن غلط مي تواند بر توزيع گرما در داخل كابين تأثير بگذارد. بهداشت ضعيف ماشينها مي تواند منجر به آلودگي تخم مرغها و جوجه ها گردد. ماشينهاي تك مرحله
 ( Single stage )شرايط كنترل شده تري را براي مدير كارخانه جوجه كشي فراهم مي كند. اين روش در مقايسه با سيستم هاي چند مرحله اي  ( Multi stage ) شرايط ايده آل تري از جوجه كشي را براي تخم مرغ هايي از انواع مختلف و با اندازه هاي متفاوت ايجاد مي كند.

محيط جوجه كشي :
محيط جوجه كشي مي تواند به چند روش ميزان جوجه درآوري و كيفيت جوجه را كاهش دهد. ميزان نامناسب حرارت و رطوبت ، نقاط مربوط به چيدن تخم مرغ ها و تهويه و چرخاندن غلط همگي مي توانند تأثير منفي بر تكامل جنيني بگذارند اين مسائل باعث كاهش جوجه درآوري و كيفيت جوجه ها مي شوند. دماي بسيار پايين در دوره‌ي انكوباسيون اغلب منجر به جوجه هاي نوك زده مرده (  Dead in shell ) و همچنين جوجه هاي بزرگ  (Staggering)  مي گردد. زمان هچ معمولاً دير و طولاني مي شود و جوجه ها به طور نرمال خشك نمي شوند .دماي بسيار بالاي دوره انكوباسيون نيز مي تواند منجر به مرگ جنين هاي نوك زده و با جوجه هاي هچ شده اي مي شود كه معمولاً كوچك و چسبنده بوده و ميزان بالايي از آنها داراي ناف هايي هستند كه خوب بسته نشده است. اغلب جوجه ها انگشتان بد شكل دارند.حرارت بالاي تخم مرغها هم در هچر علت اصلي جوجه هاي حذفي بي كيفيت مي باشد. اگر رطوبت خيلي پايين باشد جوجه هاي كوچك دهيدراته و چسبنده هستند در مقابل اگر رطوبت خيلي بالا باشد جوجه هاي بزرگ ، ضعيف و اغلب چسبنده هستند.خوب بسته نشدن ناف نيز يك مشكل رايج در رطوبت بالا در خلال انكوباسيون مي باشد. عدم تهويه كافي ستر ، هچر يا سالن هايي كه ماشين ها  در آن قرار دارند مي تواند منجر به ايجاد تعداد بالايي تخم مرغ هاي هچ نشده و جنين هاي غرق شده مي شود. (جنين هاي كوچك كه اطراف آن را مايع احاطه كرده است).
كمبود اكسيژن و ايجاد دي اكسيد كربن به علت تهويه نامناسب نيز ميتواند موجبات مرگ جنين را فراهم آورد. در تخم مرغ هايي كه تعداد خلل و فرج كم است نيز ممكن است ضايعه اخير ديده شود.
چرخش ناقص و يا نامناسب در دوره‌ي انكوباسيون باعث جوجه درآوري پايين شده و جوجه هايي كه هم از تخم مرغ ها هچ مي شوند اغلب دير رس بوده و بعد از هچ نيز به طور نرمال خشك نمي شوند.
فرآيندهاي  انكوباسيون نه تنها بايد از نظر شرايط فيزيكي بررسي شوند بلكه بايد محيطي عاري از آلودگي هاي ميكروبي نيز فراهم آيد. اهميت بهداشت در خلال انكوباسيون به خصوص در زمان هچ نبايد فراموش شود. آلودگي كيسه زرده از سبدهاي غيربهداشتي هچر يك عامل مهم در كاهش قدرت زنده ماندن و كيفيت جوجه مي باشد.
 انتخاب بهترين تخم مرغ ها به كاهش آلودگي كمك خواهد كرد.ولي بهداشت مؤثر تخم مرغها ، ماشين ها و لوازم و تجهيزات اتاق نيز ضروري است. اگر آلودگي وجود داشته باشد. لازم است. كه مشكل مشخص و نسبت به رفع اشكال اقدام گردد.
نتايج :
اگر چه كيفيت  جوجه يك ايده خيلي مشخصي است ولي بايد آن را به روش سيستماتيك با استفاده از تكنيك هاي گوناگون اندازه گيري كرد. با چيدن تخم مرغهايي با بالاترين درجه‌ كيفيت در ماشينهاي با كيفيت و مديريت خوب به حداكثر رسيدن كيفيت جوجه ها حتمي است. بهتر است كه كيفيت جوجه ها هم از استاندارد هاي كمي و هم از استاندارد هاي كيفي برخوردار باشد.همچنين بهتر است كه قدرت زنده ماندن جوجه ها هم در كارخانه جوجه كشي و هم در مزارع پرورش جوجه بعد از يك هفته پرورش اندازه گيري شود. به منظور مطمئن شدن از توليد مؤثر جوجه ، كيفيت همه‌ مراحل توليد بايد تحت نظر قرار گرفته و در سطح بالاترين استانداردها نگه داشته شوند.

دامپروري

 


  تاريخچه پرورش حيوانات اهلي

بشر اوليه از ميوه گياهان وحشي و شكار حيوانات بهره مي برده و با گذشت زمان بتدريج توانست از حيواناتي مانند گوسفند،‌بز،‌ گاو را اهلي نموده و از شير و گوشت آنها استفاده نمايد.
اولين حيواني كه حدود20-10 هزار سال پيش توسط انسان اهلي شده است،‌ گوسفند مي باشد. اجداد گوسفند مانند ساير حيوانات اهلي شناخته شده نيستند و اين به دليل فراواني نژادهاي گوسفند مي باشد.
تاريخ اهلي شدن گاو به دوران نو سنگي يعني حدود 18000 سال پيش بر مي گردد. وجود مرغ اهلي حدود 3200 سال قبل از ميلاد مسيح در هندوستان به اثبات رسيده است.
 



  تكنولوژي پرورش دام و طيور در ايران

پرورش دام و طيور در ايران به دو صورت سنتي و صنعتي وجود دارد،‌بخش سنتي بيشتر متكي به تجربيات قديمي و بدور از دست آوردهاي علمي و نوين پرورش مي باشد، در حالي كه از نظر كتب تعداد بالايي را در بر دارد. در پرورش سنتي راندمان توليد به دليل دور بودن از مسائل فني و بي توجهي به امر بهداشت و درمان، توليد مثل و اصلاح دام و تغذيه در حد پاييني قراردارد.
پرورش دام و طيور به صورت صنعتي دردهه هاي اخير به علت سود آوري بالا مورد توجه قرار گرفته است ولي در اين بخش به دليل
1- نبودن برنامه
2- بكارگيري روشهاي مدرن به صورت ناقص،‌ دامدريهاي صنعتي نيز نتوانسته اند به
3- كمبود نيروهاي متخصص
راندمانهاي مطلوب در سطح جهاني نزديك شوند.
 



  ارتباط توليدات دامي و علوم كشاورزي

در كشاورزي براي توليد يك محصول،‌ساير تخصصهاي كشاورزي نيز كاربرد دارد. مثلاً‌ براي توليد محصولات زارعي (گندم و جو)‌نياز به شناخت بافت خاك- كاربرد ماشين آلات براي آماده سازي زمين،‌ كاشت و برداشت محصول و استفاده از كودهاي دامي براي تقويت خاك ضروري است.
همچنين براي توليد محصولات دامي، توليدات بخش زارعي جهت تغذيه دام و بكارگيري روشهاي تبديل و نگهداري فرآورده هاي دامي ضروري است.
 



  اهميت توليدات دامي در زندگي انسان

توليدات دامي در اقتصاد كشورهاي مختلف بطور اعم و در اقتصاد كشاورزي هر كشور بطور اخص از اهميت ويژه اي برخوردار است. در كشورهاي پيشرفته صنعتي سهم قابل توجهي از درآمدهاي حاصل از توليدات كشاورزي مربوط به توليدات دامي مي باشد. به طور مثال در كشور آلمان حدود 75 درصد از كل درآمد بخش كشاورزي را محصولات دامي تشكيل مي دهد.
نقش توليدات دامي در تغذيه انسان از اهميت ويژه اي برخوردار است. همچنين فرآورده هاي حاصل از پرورش دام نظير پشم،‌ پوست و غيره در تامين نيازمنديهاي جوامع بشري اهميت بسزايي دارد.
علاوه بر اين محصولات،‌نقش توليدات دامي در فرآورده هاي دارويي مانند انسولين ،‌ كورتيزون و فرآورده هاي صنعتي مانند ،‌ زه ،‌براي وسايل موسيقي، چسب ، ژلاتين و غيره اهميت آنها را در زندگي انسان نشان مي دهد.
 



  سئوالات فصل اول


1- اولين حيواني كه توسط انسان اهلي شده است...........و در حدود.............سال پيش بوده است؟
1- دام و طيور و 8000 سال پيش
2- گوسفند و 20-10 هزار سال پيش
3- بزو 20-10 هزار سال پيش
4- گاو و 8000 سال پيش

2- اصل وحشي گوسفندان امروزي را ............... تشكيل داده است؟
1- موفلون
2- بوس توروس
3- بوس آنديكوس
4- همه موارد ذكر شده صحيح است.

3- اصل وحشي مرغ و خروسهاي امروزه را ........... مي نامند؟
1- بوس آندويكوس
2- موفلون
3- بوس توروس
4- گالوس گالوس

4- پرورش دام و طيور در ايران چگونه است؟
1- به صورت سنتي
2- به صورت صنعتي
3- موارد 1 و 2 صحيح است
4- هيچكدام

5- راندمان توليد در پرورش .............. در حد پاييني قراردارد؟
1- سنتي
2- صنعتي
3- هر دو
4- هيچكدام

6- توليدات دامي در كدام مورد نقش ندارد؟
1- توليد مواد غذايي انسان
2- توليد پتو و پوشاك و قالي و غيره
3- توليد فرآورده هاي دارويي مانند انسولين و كورتبزون
4- هيچكدام

7- براي تهيه كداميك از موارد زير فرآورده هاي دامي مؤثر نيست؟
1- ژلاتين
2- چسب
3- انسولين
4- پني سيلين
 



  پاسخ نامه فصل اول

سوال پاسخ سوال پاسخ
1 2 5 1
2 1 6 4
3 4 7 4
4 3    

××زنبورداران در حال ورشکستگی هستند

 

عدم حمایت دولت، گرانی داروهای زنبور عسل، عدم فرهنگسازی مناسب و همکاری کشاوزران باعث شده زنبورداران نیشابور در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و تمایلی به ادامه کار نداشته باشند.

 

عدم حمایتهای دولتی و بانکی، عدم بیمه کارگری، گرانی داروهای زنبور عسل، عدم فرهنگ سازی مناسب و همکاری کشاوزران باعث شده زنبورداران نیشابور در آستانه ورشکستگی قرار گیرند.

یک عضو هیئت مدیره شرکت تعاونی زنبورداران نیشابور با اظهار تاسف از میزان ناچیز کمک های دولت به این قشر مولد، عنوان کرد: در حال حاضر زنبورداران ما در حال ورشکستگی هستند و خیلی از زنبوردارها نابود شده اند.

علی اوسط فروغی زاده در گفتگو با مهر افزود: پارسال از هر کندو، 10 کیلو عسل و امسال سه کیلو برداشت کرده ام و این خود بازگو کننده وضعیت شکننده اقتصادی ما است.

وی مدعی شد: در تمامی استان ها به غیر از خراسان رضوی شکر یارانه ای و به موقع بین زنبورداران توزیع شده است.

وی با بیان اینکه در حال حاضر به علت گرانی داروی زنبور عسل، اکثر زنبورداران رغبت نمی کنند آن را بخرند، خاطرنشان کرد: زنبورهای مریض به سایر زنبورهای سالم که دارو مصرف کرده اند نیز آسیب می رسانند و همه دچار بحران می شوند.

این زنبوردار بار دیگر انتقادات خود را متوجه جهاد کشاورزی دانست و در بیان مشکلات گفت: ما کندوهای خود را در مسیر باغها و مزارع جهت گرده افشانی درختان و گیاهان می گذاریم که این کار هم به نفع باغداران و مزرعه داران است و هم به نفع زنبورداران است ولی به خاطر اطلاع رسانی ناکافی و ضعف فرهنگی کشاورزان، بارها کندوها توسط کشاورزان شکسته یا به آتش کشیده شده اند که تحمل این رفتار و خسارتهای وارده ناشی از آن بسیار سنگین است.

عضو هیئت مدیره شرکت تعاونی زنبورداران نیشابور با اشاره به عضویت هزار و 200 نفر در این شرکت، خاطرنشان کرد: بارها اعضا تقاضای وام کرده اند تا بتوانند بدهی های ناشی از خشکسالی و سرمازدگی را جبران کنند ولی وقتی کل وام شش میلیون تومان است جز اظهار شرمندگی، جوابی برای اعضا نداریم و حتی با ما همکاری نشده است تا بتوانیم وام ها را تمدید کنیم.

فروغی زاده از مشکلات بیمه به عنوان دغدغه دیگر زنبورداران نام برد و توضیح داد: قیمت بیمه زنبور، گران است و اغلب نتوانسته اند از آن استفاده کنند؛ تازه کسانی که بیمه کرده اند به هنگام وارد شدن خسارت در مراجعه به صندوق بیمه مستقر در بانک کشاورزی در مقابل ایرادات فراوان موجود در این صندوق، ناامید شده و نتوانسته اند بهره ای ببرند.

وی افزود: ازطرف دیگر اداره تامین اجتماعی به بهانه عدم وجود مکان ثابت برای زنبورداران، زنبورداران و کارگران معرفی شده از سوی شرکت تعاونی را بیمه نمی کند.

وی با بیان اینکه به علت عدم بیمه کارگران، جرات به کارگیری نیرو نداریم، یادآور شد: رانندگان درون و برون شهری نیز جای ثابتی ندارند و مدام در حال حرکت هستند و این در حالی است که ما حداقل سه تا چهار هفته در یک جا ثابت هستیم و این غیرمنطقی بودن جواب بیمه را نشان می دهد و این امر باید توسط مسئولان مورد پیگیری قرار گیرد.

منبع:

http://www.neyshabour24.com/modules/news/article.php?com_mode=flat&com_order=0&storyid=194

× معرفی کنه واروا انگل زنبوران عسل

معرفی کنه واروا انگل زنبوران عسل

 

مقدمه


واروا اولین بار توسط جاکوبسون در سال 1904 در جزایر جاوای اندونزی بر روی زنبور عسل هندی Apis cerana مشاهده شد. بین این انگل و این زنبور از مدت های مدید، همزیستی بوده است. بر اساس نظر گروبوف Grobov، انتقال این انگل به زنبور عسل اروپایی در نتیجه عوامل ذیل است:
ـ جایگزینی زنبور عسل هندی با زنبور عسل اروپایی Apis mellifera بمنظور بالا بردن میزان تولید زنبورستانها در این مناطق.
ـ از بین رفتن محیط طبیعی زنبور عسل هندی ، بدلیل توسعه شهرسازی یا بدلیل تغییر شیوه های کشاورزی.
بنظر میرسد در حدود سالهای 1960واروا یک جابجایی در محیط زیست خود داشته و از زنبور عسل هندی به زنبور عسل اروپایی منتقل گردیده است، تغییری که بر اساس قوانین تکاملی می بایست سالهای سال طول می کشید تا بطور طبیعی رخ دهد.
واروا در سال 1964 در زنبور عسل اروپایی دیده شد. از آن زمان انگل با سرعت سرسام آور منتشر شد و واروا در میزبان جدید با هیچ مانعی برای رشد خود برخورد نکرد. اگر زیست شناسی زنبور عسل اروپایی و زنبور عسل هندی مقایسه شود این توسعه برق آسا قابل توجیه خواهد بود:
ـ در زنبور عسل هندی (دوره تکاملی 17 روز ) واروا نمیتواند جز در شفیره های نر تکثیر نماید. زمان بسته ماندن درب شفیره های کارگر در این زنبور خیلی کوتاه بوده و اجازه نمیدهد سیکل توسعه انگل کامل شود.
ادامه نوشته

× بیماری لوک در زنبور عسل

بیماری لوک در زنبور عسل به دو صورت زیر دیده میشود:

 

الف)لوك آمریكائی :

این بیماری خسارات زیادی رابه زنبوران وارد می سازد ونه تنها منجربه نابودی یك كلنی شده بلكه همه زنبورستان را نابود می نماید. این بیماری فصلی نبوده و در هر فصلی رخ میدهد.عامل بیماری نوعی باسیل بنام Bacillus Larvae است كه لاروها و شفیره های زنبور کارگر تنها میزبان این باسیل می باشند ضمنا این باسیل اسپور بسیار مقاومی دارد.

 

ب)لوك اروپایی:

این بیماری عفونی ناشی از نوعی باكتری بنام Bacillus Alvei است البته این باکتری مانند لوک آمریکایی تولید اسپر نمی نماید.این باسیل تنها عامل بیماری نیست بلکه یک عامل ثانوی یا کمکی برای تولید این بیماری بنام Bacillus Pluton شناخته شده است كه این باکتری هم تولید اسپر نمی نماید.

بیماری لوک در زنبور عسل به دو صورت زیر دیده میشود:

الف)لوك آمریكائی :

این بیماری خسارات زیادی رابه زنبوران وارد می سازد ونه تنها منجربه نابودی یك كلنی شده بلكه همه زنبورستان را نابود می نماید. این بیماری فصلی نبوده و در هر فصلی رخ میدهد.عامل بیماری نوعی باسیل بنام Bacillus Larvae است كه لاروها و شفیره های زنبور کارگر تنها میزبان این باسیل می باشند ضمنا این باسیل اسپور بسیار مقاومی دارد.

انتفال بیماری:

آلودگی از طریق غذای آلوده به اسپور بیماری به لاروهای سالم منتقل میشود.اغلب ناقلان، زنبور های جوان پرستار یا زنبورهایی که حجره ها را تمیز نموده و لاشه تلف شده ها را به خارج از کندو منتقل می کنند می باشند.در معده لارو زنبور اسپور تبدیل به باسیل میشود که این باسیل تولید مثل کرده و لارو را بیمار می کند.این ارگانیزم به لارو زنبور حمله می برد ولارو را پس از پوشانیده شدن سلول با موم در مرحله پیش شفیرگی از بین می برد.

سرعت انتشار بیماری:

سرعت انتشار بیماری متناسب با کمی و زیادی مردگان لاروها می باشد و وقتی که بیماری عمومیت پیداکردو لاروهای مرده زیاد شدند دیگر زنبورها از بیرون کشیدن آنها صرف نظر کرده و از طرفی چون بر جمعیت کندو افزوده نمی شود کندو ضعیف شده و از بین می رود.

اسپر بیماری در مقابل نور آفتاب،خشکی،حرارت،سردی و ضدعفونی های عادی و عمل ضدعفونی عسل بسیار مقاوم است.

علائم بیماری:

در اثرآلودگی،لاروها در مرحله پیش شفیره ای مرده ، به رنگ قهوه ای درآمده ودر نهایت خشك می شوند و به صورت یك پوسته در می آیند كه حذف آنها ازسطح شانها كار مشكلی است. معمولا در این بیماری پوشش محدب سلولها فرورفته شده وپس از پیشرفت بیماری سوراخ می گردد.یکی دیگر از علائم مشخصه این بیماری بوی سیریشم ماهی است که از سلول آلوده به مشام میرسد.این بو ممکن است تا یک متری کندویی که درب آنرا برداشته اند استشمام شود. وقتی چوب كبریتی درون سلول حاوی شفیره فاسد شده وارد شود این شفیره به میزان چند سانتی متر چون ماده لزجی كش می آید.

نحوه برخورد:

موثرترین شیوه مبارزه ۱- استفاده کردن از آنتی بیوتیک ها تا حد امکان کمترمثل سدیم سولفا تیازول و ترا مایسین ۲-در آخر اگر کندوی ما به عامل بیماری مبتلا شد سوزاندن کندوی مبتلا با زنبورها و تمام محتویات داخلش اعم از موم،عسل و... موثر ترین راه ممکنه است چون در غیر این صورت خطر ابتلا دیگر کندوهای ما نیز میرود.

ب)لوك اروپایی:

این بیماری عفونی ناشی از نوعی باكتری بنام Bacillus Alvei است البته این باکتری مانند لوک آمریکایی تولید اسپر نمی نماید.این باسیل تنها عامل بیماری نیست بلکه یک عامل ثانوی یا کمکی برای تولید این بیماری بنام Bacillus Pluton شناخته شده است كه این باکتری هم تولید اسپر نمی نماید.

علائم بیماری:

علائم این بیماری برعکس لوک آمریکایی بسیار متغیر است زیرا لاروها در سنین مختلفی می میرند.نامنظمی علائم با شدت بیماری و طول زمان آلودگی بستگی زیاد دارد.با پیشرفت بیماری سلولهای باز کندو که باید خالی و یا دارای تخم و یا لارو سالم و مریض باشند بطور پراکنده و نامنظم بین سلولهای بسته قرار دارد.

تعداد زیادی از لاروها در این بیماری در صورتی که هنوز بشکل حلقه در ته حجره بدون درب قرار دارند مرده اند بعضی در فاصله سه روزگی که از تفریخ تخم می گذردمرده ولی اکثرا در فاصله بین سه روزگی و روزهایی که درب حجره ها بسته می شوند می میرند یعنی در موقعیکه لاروها زیاد تغذیه می شوند.

حلقه شدن ته سلول و نامنظم بودن زمان مرگ لاروها نسبت به سنشان این بیماری را از بیماری لوک آمریکایی مشخص می نماید.

اولین نشانه این بیماری این است که لاروهای بیمار چاقی و براقی و رنگ سفید زنده کرم سالم را از دست داده و برنگ سفید بی روحی در می آیند و نزدیک به مرگ لارو به رنگ زرد روشن در می آید،ممکن است لاروهای مبتلا حرکات غیر طبیعی از خود نشان دهند و این حرکات سبب می شود که شکل غیر طبیعی در سلول پیدا کنند.

ممکن است در طول پشت کرم رنگ سفید خاکستری تیره یا سفید قهوه ای تیره مشاهده شود علت آن وجود تعداد زیاد باکتری می باشد .در این توده که شکل باسیل پلوتن دیده شده و فرم دیگر باکتری موجود نیست،اول لارو حلقه شده و سپس پوسیدگی شروع و رنگ آنهم از زرد به قهوه ای خاکستری تبدیل شده و نیم شفافیت خود را از دست می دهد،رنگ زرد همزمان با آب شدن و پهن شدن هیکل لارو میباشد،این خاصیت اختصاص به این بیماری دارد.

وقتی که لاشه کرم در سلول خشک شد لوله های تنفسی بعلت اینکه مواد تجزیه شده بدن کرم دور آن جمع شده برجستگی پیدا می کند و بالاخره بقایای لارو برنگ زرد قهوه ای یا خاکستری قهوه ای بوده و با شکل نا منظم بدیواره پایین سلول باقی می ماند(اگر قبل از مرگ بشکل منظم در نیامده باشد) بقایای لاشه کرم هرگز بدیواره سلول نمی چسبد و کارگر برای تمیز کردن حجرات باسانی می توانند تعداد زیادی از آنها را از سلول خارج نمایند.

بوی این بیماری در دوره های اول بیماری بوی ترشیدگی کپک زدگی می باشد ولی موقعی که مواد لاروها به فرم طناب در می آید بوی گوشت گندیده که خیلی زننده می باشد به مشام می رسد.

مطلب دیگر اینکه لاروهای ملکه و نرها هم به این مبتلا می شوند در صورتی که در لوک آمریکایی اینچنین نیست

-جمعي از زنبورداران مازندران خواستار توجه مسئولان به تعاوني هاي رنبورداري شدند

جمعي از زنبورداران مازندران خواستار توجه مسئولان به تعاوني هاي رنبورداري شدند
ساري - جمعي از زنبورداران و مسئولان تعاوني‌هاي زنبورداري استان مازندران خواستار توجه به تعاوني‌هاي زنبورداري شده و گفتند: در طرح توسعه تعاوني ها، تعاوني زنبورداري از جايگاهي برخوردار نيست.
در حاشيه جلسه بررسي مشکلات تعاوني هاي زنبورداري استان مازندران که با حضور دبير مجمع نمايندگان استان مازندران جمعه شب در قائمشهر برگزار شد، زنبورداران و مسئولان تعاوني هاي زنبورداري استان مازندران در گفتگو با خبرنگار ايرنا خواستار توجه به وضعيت و جايگاه اين تعاوني و فعالان اين عرصه شدند.
رييس هيات مديره اتحاديه زنبورداران استان مازندران با تاکيد بر اينکه زنبورداران در برنامه طرح توسعه تعاوني ها جايگاهي ندارند، گفت: زنبورداران از اقشار محروم و فعال جامعه هستند که کسي به فکر آنان نيست.
"ابولقاسم ايماني " به تشريح فعاليت پرمخاطره زنبورداري پرداخت و افزود: زنبورداري تنها تهيه عسل نيست بلکه عسل توليدي توسط زنبور، خود منشأ تهيه برخي داروها و اقلام حياتي جامعه محسوب مي شود.
وي اعلام کرد: متاسفانه اين بي توجهي به جايگاه زنبورداري به حدي است که زنبورداران در بودجه استاني و کشوري سر فصلي از اعتبار ندارند.
رييس هيات مديره اتحاديه زنبورداران استان مازندران تعداد اعضاي اين اتحاديه را هشت هزار نفر برشمرد و تصريح کرد: توليد مناسب عسل در اين استان، نشان از تلاش وصف‌ناپذير زنبورداران در اين عرصه است.
همچنين، عضو هيات مديره تعاوني زنبورداران شيرگاه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا، مسايل بيمه اي زنبورداران را يکي ديگر از مشکلات فعالان اين حرفه برشمرد و اظهار داشت: در خصوص مسايل بيمه اي کشاورزان، دامداران و باغداران اين حرف مشمول بيمه ده درصدي هستند.
"قباد حيدريان" ادامه داد: در حالي‌که به دليل در نظر نگرفتن جايگاه براي زنبورداران بعنوان فعالان در بخش کشاورزي متاسفانه اين قشر با پرداخت حق بيمه 30 درصدي دچار زحمت هستند.
وي تصريح کرد: با وجود پايين بودن درآمد و خطران اين شغل، پرداخت ماهانه 800 هزار ريال بابت حق بيمه براي زنبورداران اجحافي بيش نيست.
عضو هيات مديره تعاوني زنبورداران شيرگاه با اشاره به مشقات و پرمخاطره بودن اين حرفه، بيان داشت: کوچ مداوم زنبورداران براي يافتن چمنزارهاي مناسب براي شهدآوري زنبورهاي عسل و سکونت چندماهه در چادر خطرات بسياري را براي اين قشر به‌وجود مي آورد.
مدير عامل اتحاديه زنبورداران شهرستان قائمشهر نيز به ايرنا گفت: طي سال‌هاي اخير با وارد شدن خسارت به زنبورداران که در برخي موارد منجر به نابودي تمامي کلني هاي زنبور عسل زنبوردار گرديده، قول هاي مسئولان در زمينه جبران اين خسارت‌ها عملي نشده است.
"غلامعلي حاجيان" افزود: پرداخت اين تسهيلات فقط در حد قول و مکاتبه هاي اداري باقي مانده است و زنبورداران ضرر ديده در انتظار گشايشي در کار و فعاليت خود هستند.
وي اعلام کرد: بيش از چهار هزار بهره‌بردار عسل با توليد سالانه 550 تن عسل در شهرستان قائمشهر فعاليت مي کنند.
مدير عامل اتحاديه زنبورداران شهرستان قائمشهر تصريح کرد: 11 درصد کلني عسل و 30 درصد توليد عسل استان مازندران در شهرستان قائمشهر صورت مي گيرد.

--تغذیه بلدرچین --

**تغذیه بلدرچین **

*بلدرچین ها به مقدار کافی غذای متعادل شده نیاز دارند. جیره غذایی بلدرچین بایستی حاوی میزان بالا تری از مواد مغذی باشد.بلدرچین ها را می توان بعنوان شروع کننده در سن 0 تا 3 هفتگی و رشد کننده در سن 4 تا 5 هفتگی و تخمگذار یا مادر 6 هفته به بعد تقسیم بندی کرد.که این مسئله بستگی به میزان رشد و تولید آنها دارد. میزان غذا نیز در این مورد موثر است و بدین ترتیب بایستی غذای کافی به انها داده شود. دوره شروع کننده بحرانی ترین دوره بوده و نیاز به مدیریت خاص و مراقبت های تغذیه ای دارد.تغذیه بلدرچین مثل تغذیه مرغهاست.بلدرچین ها نیز به عنوان شروع کننده، رشد کننده و بلدرچین های تخمگذار یا مادر تقسیم می شوندکه این مسئله به میزان رشد و تظاهر تولیدشان بستگی دارد.برای 3 تا 4 هفته اول بلدرچین ها را بایستی از یک جیره غذایی محتوی تقریبا 27 درصد پروتئین و در حدود 2،750  کیلوکالری بر کیلوگرم انرژی تغذیه نمود.آنهایی که در مرحله رشد هستند بایستی از یک جیره غذائی باداشتن 24 درصد پروتئین برای تخمگذارها و بلدر چین های مادر با داشتن ME معادل 2،650 کیلو کالری بر کیلوگرم تغذیه نمود.

 

 *

مقدمه

*افزايش جمعيت جهان نیاز بشر به مواد پروتيني را روز به روز افزايش مي دهد و همين مسئله سبب شده است كه بسياري از حيوانات كه گوشت آنها قابل مصرف انسان مي باشد به صورت اهلي در آمده و با پرورش صنعتي انها بخشي از احتياجات پروتئيني انسان بر طرف گردد.پرور ش بلدر چين امروزه جايگاه خاصي در صنعت پرورش طيور پيدا كرده است كه با توجه به تقاضاي مردم از نظر مصرف گوشت و تخم بلدر چين و اقتصادي بودن آن از نظر توليد پيش بيني مي شود كه در آينده توسعه بيشتري پيدا كند.

در كشورهاي مختلف جهان سالهاست كه پرورش بلدر چين به صورت يكي از شاخه هاي صنعت پرورش طيور تجلي پيدا كرده و فارم هاي بزرگي در بسياري از كشورها براي اين منظور بوجود آمده است .در كشور ما ايران نيز از ديرباز پرورش بلدرچين شروع شده و سالهاست كه به امر توليد گوشت وتخم بلدرچين پرداخته اند و در بعضي از فروشگاه هاي مواد پروتئيني مي توان گوشت و تخم بلدرچين را كه براي فروش در بسته بندي هاي مناسب عرضه شده است مشاهده نمود.