*حاصلخيزي خاک

*حاصلخيزي خاک
 
*رشد گياه و عوامل مؤثر در آن :
منظور از رشد گياه توسعه تدريجي اندامهاي گياه بوده که آنرا مي توان به صورت مختلف از قبيل وزن خشک ، طول، ارتفاع يا قطر اندازه گيري نمود. در اين اندازه گيري ممکن است کل گياه مورد نظر بوده يا تنها يک قسمت نظير برگ، گل ، ميوه يا بذر آن مورد توجه باشد. در کشاورزي علمي مطالعه رشد گياه و عوامل مؤثر بر آن از اهميت خاصي برخوردار است زيرا هدف اصلي از انجام کليه عمليات کشاورزي برداشت هر چه بيشتر محصول به ازاء حداقل منابع به کار رفته است. عوامل مؤثر بر رشد گياه عبارتند از :
A) درجه حرارت : درجه حرارت مناسب براي اغلب گياهان زراعي بين 15 تا 40 درجه سانتي گراد است. در درجه حرارتهاي بالاتر يا پايين تر از اين، مقدار رشد به شدت کاهش مي يابد. حرارت بر فعاليت هاي گياهي نظير فتوسنتز (کربن گيري) ، قابليت نفوذ ديواره يافته، جذب آب و مواد غذايي، تعرق، فعاليت آنزيمي و انعقاد پروتئين تأثير مي گذارد.

B) رطوبت : آب در گياهان براي ساختن کربوهيدراتها، نگهداري شادابي پروتوپلاسم و همچنين براي نقل و انتقال عناصر غذايي لازمست. کمبود آب باعث کاهش تقسيم ياخته اي و کوچک ماندن ياخته ها مي شود. هم خشکي خاک و هم خيسي بيش از حد آن به رشد گياه صدمه مي زند.

انرژي تابشي :
کيفيت، شدت و طول مدت روشنايي بر رشد اثر مي گذارد. منظور از کيفيت نور طول موج غالب آن است. آزمايشات نشان داده که گر چه طيف کامل نور سفيد براي اغلب گياهان مناسب است ولي رنگ هاي مختلف مي تواند اثرات مختلفي بر رشد داشته باشند. ازمايشات در مورد شدت نور روز قادر به رشد کامل خود مي باشند. البته احتياجات گياهان مختلف از اين متفاوت بوده و برخي به شدتهاي نور بيشتري احتياج دارند. طول مدت روشنايي از عواملي ات که به نحو چشمگيري در رشد گياه مؤثر است.
گياهان را از اين نظر به 3 دسته روز بلند، روز کوتاه و حد واسط تقسيم مي کنند. گياهان روز بلند گياهاني هستند که فقط در صورتي به گل مي نشينند که زمان روشنايي مساوي يا درازتر از مدت معيني باشد. اگر زمان روشنايي از اين مدت کوتاهتر باشد، اين گياهان فقط به رشد سبزينه اي خود ادامه مي دهند. شبدر و غلات جزء اين گروه مي باشند.

ادامه نوشته

*فرسايش خاک و کنترل آن

*فرسايش خاک و کنترل آن
 
*فرسايش خاک عبارتست از انتقال خاک توسط عواملي نظير آب و باد. شايد هيچ پديده ديگري مخرب تر از فرسايش را نتوان در خاک هاي دنيا نام برد. اين عمل منجر به از دست رفتن آب و عناصر غذايي خاک گرديده و از همه بدتر اينکه خود خاک را از بين مي برد. خاک فرسايش يافته از يک محل به محل ديگر منتقل شده و درآنجا نيز سبب تخريب مزارع و پرشدن قلاتها گرديده و مواد محلول آن نظير کودهاي شيميايي و علف کشها و غيره نيز نهايتاً سبب آلوده کردن آبها مي شود.
دو عامل مهم فرسايش يکي آب و ديگري باد مي باشد. از دست رفتن خاک ممکن است به صورت فرسايش سطحي، فرسايش شياري يا فرسايش آبکندي اتلاف خاک به صورتي است که شيارهاي عميق در سطح مزرعه به جاي گذاشته مي شود.
 

 

  فرسايش آبي :
 
آب باران پس از رسيدن به سطح زمين قسمتي وارد خاک مي شود و قسمت ديگر در سطح خاک به صورت هرز آب جاري مي گردد. البته قسمتي نيز تبخير مي شود. همين هرز آب سبب فرسايش خاک و در صورت زياد بودن مقدار آن باعث جاري شدن سيل مي گردد.

مضرات فرسايش آبي عبارتند از :
الف)از دست رفتن خاک رو (سطح الارضي) که غني ترين قسمت خاک از نظر مواد غذايي گياهان بوده و مناسب ترين لايه خاک از نظر شرايط فيزيکي رشد گياه است. اين عمل باعث کم شدن حاصلخيزي خاک و کمي رشد گياه شده که خود عللي در تشديد فرسايش آبي و بادي است.

ب) پوشيده شدن مزارع و قات هاي پايين دست توسط گل و لاي

ج) زياد شدن رسوبات در درياچه پشت سدها که باعث کوتاهي عمر سد مي گردد

د) رشد گياهان آبزي درياچه پشت سدها، خاک هاي شسته شده به داخل درياچه پشت سد باعث افزوده شدن مواد غذايي مختلف به آب درياچه گرديده و سبب ازديا رشد گياهان آبزي مثل جلبک ها شده و آلودگي آب و ايجاد اشکال در کانالهاي آبياري را باعث مي گردد.
عمل فرسايش آبي را مي توان شامل دو مرحله دانست. يکي شکسته شدن خاکدانه و جدا شدن ذرات خاک از يکديگر و ديگري که به دنبال مرحله اول مي آيد حمل ذرات جدا شده توسط هرز آب مي باشد. در طي مرحله اول، ذرات ريز رس در نتيجه برخورد قطرات باران متراکم شده و با کم شدن خلل و فرج خاک و يا ريزتر شدن آنها قابليت نفوذ خاک نسبت به آن کمتر شده و اين خود سبب مي شود که بخش بزرگتري از باران وارده به خاک به صورت هرز آب جاري شود. در مرحله دوم ذرات جدا شده با آب حمل شد و فرسايش سطحي يا شياري صورت مي گيرد. حالات شديد و نهايي مرحله دوم ممکنست منجر به ايجاد آبکندها گردد. 

ادامه نوشته

* خاک هاي شور و قليايي و درجه بندي آنها

* خاک هاي شور و قليايي و درجه بندي آنها
 
وجود املاح در خاک از حد معيني که تجاوز نمايد موجبات محدوديات رشد گياهان درخاک فراهم مي گردد. عليهذا اين گونه خاک هاي بايستي به عنوان خاک هاي شور از ساير خاک هاي بدون عارضه شوري در تهيه نقشه هاي خاکي مجزا گردد. با در نظر گرفتن درجه شوري
خاک ها را از نقطه نظر استعداد زراعي به درجات زير تقسيم کرده اند:
1) درجه صفر: اين گونه خاک هاي عاري از نمک بوده و هيچ گونه محدوديتي از نظر رشد گياه ندارند.

2) درجه 1 : نمک موجود در خاک در حدي است که در وضع رشد گياهان حساس اثر گذاشته ولي در رشد گياهان نمک دوست بي تأثير است.

3) درجه 2 : مقدار نمک خاک در حدي است که از رشد معمولي هر گونه گياهان مي کاهد

4) درجه 3 : نمک خاک زياد است و فقط عده محدودي از گياهان در اين گونه خاک ها مقاومت مي کنند (گياهان مقاوم به شوري)
معيار تشخيص درجات ذکر شده قابليت هدايت الکتريکي (E.C) که تبعيت از مقدار درصد نمک موجود در خاک مي کند مي باشد. درصد سديم قابل تعويض را مي توان در آزمايشگاه به طريقه شيميايي برابر رابطه زير محاسبه نمود:

 

100 × سديم محلول در آب - سديم کل خاک

 

= سديم قابل تعويض

گنجايش تعويض يوني (C.E.G)

 



رابطه بين درجات استعداد اراضي و E.C  و مقدار درصد نمک

درجات

E.C

Mmchskm

درصد نمک

0 4-0 15% - 0
1 8-4 35% - 15%
2 15-8 65% - 35%
3 15< 65%<

 
• در بررسي خاک هاي شور و قليايي لازم است PH خاک نيز اندازه گيري شو. در اغلب خاک هايي که PH آنها بيشتر از 9 است حکايت از وجود سديم قابل تعويض زياد مي نمايد. چنانچه اين گونه خاک ها از طريق آبياري شستشوي حاصل نمايد معدني هاي رس آنها تورم حاصل کرده و ذرات رس به صورت پراکنده در مي آيند ولي چنانچه Ph خاک حدود 9-5/8 باشد به معني اين است که اين گونه خاک هاي محتوي ژيپس نيز مي باشد لذا شستشوي حاصل نمايد معدني هاي رس آنها تورم حاصل کرده و ذرات رس به صورت پراکنده در مي آيند ولي چنانچه PH خاک حدود 9-5/8 باشد به معني اين است که اين گونه خاک هاي محتوي ژيپس نيز مي باشد لذا شستشوي اين خاک ها به علت تعويض يون هاي دو ظرفيتي کلسيم به سديم بدون خطر است. 

ادامه نوشته

*ماکروارگانيسم هاي خاک


 
*ماکروارگانيسم هاي خاک
 
*مهمترين جانوران خاک را که تا حدودي در تشکيل، تکامل و تحول خاک مؤثرند. کرمهاي خاکي ، حلزون ها، نماتدها، سوسک ها و آبدوزک ها، مورچه ها و حشرات مختلف و امثال آنها تشکيل مي دهند. گروهي از آنها، آفت گياهان و حيوانات بوده و برخي نيز مانند کرمهاي خاکي و حلزون ها اهميت زراعي دارند. تعداد آنها مانند ميکروفلورا، در لايه هاي يک پروفيل و خاک هاي داراي تيپ و نوع مختلف متغير است. خاک هاي محتوي مواد آلي و بقاياي گياهي فراوان براي زندگي ماکروارگانيسم ها محيط مناسبي به شمار مي آيند فعاليت ميکروارگانيسم هاي زمين، با اعمال تحرکي ، نقل و انتقال مواد و ايجاد فضاها و کانال هاي طويل و خالي به قطرهاي مختلف، به ظهوري مي رسد. ديواره هاي دروني اين فضاها، با ترشحات و مواد دفع شده ماکروارگانيسمي آغشته شده و با وجود ساير شرايط مناسب (تهويه و نفوذ آب و هوا)محيط زندگي ايده آلي براي ميکروبها محسوب مي شوند.


*کرم هاي خاکي اجزاء خاک را تغذيه و پس از گذراندن از لوله گوارشي آنها را مجدداً به خاک تحويل مي دهند. مواد مزبور يک نوع کمپلکس آلي – معدني هستند که روي حاصلخيزي خاک تأثير مثبت مي گذراند و براي تمايز پروتئينها و تشخيص تيپ خاک هاي هوموس دار نيز کليد مؤثري به شمار مي روند.
همين طور در خاک هاي که آثار فعاليتي کرم خاکي مشاهده مي شود، وجود هوموس هاي بار ارزش حتمي است. مخصوصاً خاک هاي سياه، قسمتي از وضع مناسب بيوشيميايي و فيزيکي خود را مديون وجود کرمهاي خاکي است. فعاليت حلزونها بيشتر به سطوح خاکها محدود بوده و جويدن و خرد کردن بقاياي ظريف گياهي مانند شاخه هاي جوان و برگها از وظايف آنهاست. تجزيه مکانيکي مواد آلي ضمن افزايش سطوح تأثير(تأثير ميکروبي – فيزيکي - شيميايي)، با اختلالات اجزاء معدني و آلي توأم است.

ادامه نوشته

*خواص بيولوژيکي

*خواص بيولوژيکي
 
*در جوار ترکيبات معدني اوليه و ثانوي، خاک ها به مقدار کم و بيش حاوي مواد آلي خام و پوسيده با منشأ گياهي و جانوري اند. بقايا آلي با ترکيبات شيميايي مختلفي که دارند مواد غذايي حياتي موجودات زنده ذره بيني و غيره ذره بيني خاک را تشکيل مي دهند. معمولاً براي مجموعه ارگانيسم هاي زنده گياهي و جانوري خاک اصطلاح ادافون (Edaphon) به کار مي رود. از آنها گروههايي که منشأ گياهي دارند تحت عنوان فلورا (flora) و گروه هاي ديگر با منشأ جانوري تحت نام فاوانا (fauna) خوانده مي شود. ارگانيسم هاي مختلف زمين با فعاليت هاي حياتي خود معروف به فعاليت هاي بيولوژيکي دائم در محيط خود تغييراتي ايجاد مي کنند که نه تنها به تشکيل و تکامل خاک کمک مي نمايند،بلکه روي حاصلخيزي خاک نيز اثرات با ارزشي بر جاي مي گذارند.
 

 

  *عوامل مؤثر در فعاليت ميکروارگانيسم ها:
 
الف) عمق خاک و تهويه : فعاليت بيولوژيکي خاک توسط تک سلول هاي هوازي صورت مي گيرد. فقط مقدار کمي از اين اعمال را، ميکرو ارگانيسم هاي غيرهوازي که اغلب در اعماق و لايه هاي زيرين سکونت دارند، انجام مي دهند. ميکروبهاي هوازي در لايه هاي فوقاني خاک ، جايي که هوموس و مواد آلي متجمع اند و نيز مقدار اکسيژن بيشتر از اعمال زيرين است، حداکثر نشانه هاي فعاليت را از خود بروز مي دهند

ب)اپيتيم رطوبت خاک براي فعاليت بيولوژيکي حدود 5 الي 70 درصد ظرفيت نگهداري آب مي باشد. اين مقدار تا حدودي نيز با توقعات گياهان عالي مطابقت داشته و در وهله اول براي رقيق نمودن و تعديل غلظت املاح خاک مورد استفاده قرار مي گيرد. در نواحي خشک و نيمه خشک به علت کمبود آب، غلظت فاز مايع خاکها بيش از محدود طبيعي بوده و در مناطق مرطوب کمتر کمتر که از ان حدود است. در محيط مرطوب ميکروارگانيسم ها براي حفظ تعادل جذب آب از خاک، فشار اسمزي طبيعي سلولي را کاهش مي دهند در صورتي بعضي از باکتريهاي ساکن خاک هاي شور و قليا که به نام باکتريهاي نمک دوست معروفند قادر به افزايش فشار اسمري درون سلولي بوده و بدين وسيله که از آب موجود به راحتي استفاده مي نمايند.

ج) بافت خاک
معمولاً شرايط زندگي براي ميکروارگانيسم ها، با افزايش مقدار ذرات رس در خاک هاي لومي شني و شني لومي، بهتر مي شود. خاک هاي شني به علت فقر مواد غذايي آلي و معدني و تخريب سريع مواد آلي و آبشويي دائم و خاکهاي رسي و لومي سنگين به سبب تهويه ناکافي، فعاليت هاي بيولوژيکي کمتري نشان مي دهند. از اجزاي سه گانه بافت خاک درس، سيلت و شن مخصوصاً ذرات رس تعيين کننده سرنوشت فيزيکي ، شيميايي و بيولوژيکي خاک ها بوده و از اين نظر بر روي کميت و کيفيت زندي در خاک نيز اثر مستقيم و غير مستقيم دارند. ميکروارگانيسم ها براي رسيدن به حداکثر فعاليت خود نه تنها به بافت مناسب و مقدار رس متعادل محتاجند، بلکه به وضع قرارگيري مساعد ذرات نسبت به هم (ساختمان خاکدانه ها) نيز نياز دارند. 

ادامه نوشته

*  تعريف و مفاهيم خاک


 *  تعريف و مفاهيم خاک
 
*تعريف خاک : خاک مطمئن ترين قسمت پوسته جامد زمين را تشکيل مي دهد که به صورت پوششي سست و کم ضخامت سنگ هايي را که هنوز تخريب نشده اند مي پوشاند. ضخامت اين پوشش (خاک) در شرايط عادي 5/0 تا 2 متر است. اين قشر نازک در واقع بين جو (اتمسفر) قسمت سخت زمين که هنوز تحت تأثير عوامل جوي واقع نشده و تخريب نگرديده (ليتوسفر) قرار گرفته است.
طبق تعريف ژنتيکي ، خاک ها بر اثر تخريب فيزيکي و شيميايي سنگ ها و فعاليت موجودات زنده که سبب تشکيل هوموس مي شود به وجود مي آيند. بنابراين خاک در درجه اول جدول ترکيب است از مواد معدني و الي – مواد معدني آن شامل ريگ، شن، ماسه و غيره است که بر اثر تخريب و تجزيه سنگ بوجود مي آيد و مواد آلي را بقاياي گياهي و جانوري تشکيل مي دهد.
 

 

  *عوامل تشکيل دهنده خاک :

 
 
خاک محصول هوازدگي (weathering) سنگ هاي پوسته جامد زمين است . هوازدگي به مجموعه تغييرات فيزيکي و شيميايي کاني ها و سنگ هاي اين پوسته مي گويند. اين پديده را از آن جهت هوازدگي مي گويند که مستقيم و غير مستقيم با هوا و عوامل جوي ارتباط دارد. چون انواع سنگ هاي پوسته جامد زمين بنا به مبدأ پيدايش که مي تواند آذرين، رسوبي و يا دگرگوني باشد و نيز نوع کاني هايي که اين سنگ ها را تشکيل داده ند بسيار متفاوت است، بنابراين تأثير جوي در توليد خاک به نوع سنگ هايي که تبديل به خاک مي شوند بستگي دارد. اصولاً سنگ هايي را که تبديل به خاک مي شوند سنگ مادر مي نامند. عامل ديگر پيدايش خاک، نوع و شدت تأثير عوامل جوي است. عمده ترين عوامل جوي عبارتند از درجه حرارت و تغييرات آن ، رطوبت و پراکندگي آن، باد به ويژه نزولات حاوي co2 آب هاي موجود در روي زمين نيز به هر شکل و ترتيبي که باشند عامل مؤثر ديگر در پيدايش خاک اند. غير از سنگ مادر، عوامل جوي اشکال مختلف آب، موجودات زنده از عوامل ديگر در پيدايش خاک به حساب مي آيند. پس خاک محل تلاقي چهار عامل سنگ مادر، عوامل جوي ، آب هاي زمين و موجودات زنده است.
در مناطق گرم و مرطوب که هر چهار عامل با شدت دست اندر کار توليد خاک هستند، خاک هاي تکامل يافته تري وجود دارد ولي در مناطق خشک که رطوبت و در مناطق سرد که حرارت تأثير کمي بر پيدايش خاک دارند خاک ها عموماً جوان و تکامل نيافته اند. 

ادامه نوشته

* مورفولوژي خاک


 * مورفولوژي خاک
 
*مورفولوژي خاک ساختمان خاک را مورد بررسي قرارمي دهد و در وضعيت صحرا مشاهده مي شود. اين پارامتر شامل ويژگيهايي مانند رنگ ، ساختمان فيزيکي ، ويژگيهاي شيميايي و کاني شناختي مواد خاک را در بر ميگيرد که افق هاي خاک را تشکيل مي دهد. مورفولوژي خاک عبارتند از :
1) افق هاي خاک و تشخيص آنها در صحرا :
افق هاي خاک در صحرا بر اساس خواص زير ترشح مي گردند : رنگ – بافت – پايداري – ساختمان – پوشش هاي رسي – سخت دانه ها يا گره ها و حفره ها به روش صحرايي

2) نامگذاري افق هاي خاک :
پروفيل خاک :
عبارت است از برش عمودي خاک ( خاک رخ) اگر برش عمودي از خاک تهيه کنيم ملاحظه مي کنيم که داراي لايه هاي تقريباً موازي و گاهاً منقطع است که به طور افقي هم قرار گرفته اند. هر يک از اين افق ها ممکن است داراي يک لايه يا افق فرعي باشد. اين افق ها از لحاظ رنگ، بافت ، ساختمان ، ميزان مواد آلي و غيره با هم تفاوت هايي دارند.

نيمرخ خاک :
مجموعه افق هاي خاک را نيمرخ خاک مي نامند و طبقه بندي خاک هاي مختلف بر اساس مخضسات نيمرخ يا پروفيل خاک صورت مي گيرد. افق هاي اصلي خاک عبارتند از :
O1 شامل برگ ها و بقاياي آلي تجزيه نشده
O2 مواد آلي تجزيه شده
A1 افق مواد معدني آبشويي يافته، حاوي هوموس و تيره رنگ است
A2 مواد معدني شستشو يافته به رنگ روشن
B1, A3 افق هاي حد فاصل A2, B2 که تحت فرسايش هستند.
A3 تحت آبشويي قرار دارد و قسمتي از مواد آلي، رس و آلومينيوم خود را از دست داده
B2 افق تيره رنگ و ناحيه حداکثر تجمع مواد B3 مشابه مواد مادري C مواد مادري
 
افق O محل تجمع بقاياي گياهي تجزيه شده که در حدود 20 تا 30 % کل مواد آلي خاک را تشکيل مي دهد. افق O به افق هاي O , O1 تقسيم مي شود. در افق O مواد آلي تجزيه نشده وجود دارد. در افق O1 مواد آلي تا حدودي تحت تأثير تجزيه قرار گرفته و تا حدودي تبديل به هوموس شده است.

افق A لايه تقريباض سطح الارض خاک زير افق O که داراي هوموس فراوان يعني مواد آلي تجزيه فراوان دارد که در خاک هاي خوب در حدود 5 تا 6 درصد خاک را تشکيل مي دهد و محل تجمع ريشه گياهان است. افق A به دو افق A1,A2 تقسيم مي شود. افق A1 به علت دارا بودن مواد هوموسي رنگ تيره تري دارد. افق A2 هوموس کمتري دارد و شستشوي مواد از اين افق به حداکثر ديده مي شود.

افق C : لايه ناحيه عميق خاک که سنگ بستر نيست لکن شبيه به مواردي است که تصور مي رود خاک از آن حاصل شده و اغلب همراه مواد اوليه تشکيل دهنده خاک (سنگ و قوله سنگها) است. حداقل اعمال سازندگي خاک در اين افق صورت مي گيرد و کلاً فاقد مشخصات افق A,B است.

افق R: شامل سنگ بستر محکم و يک پارچه از قبيل ماسه سنگ و سنگ آهک و گرانيک و غيره است. که در حقيقت ماده اوليه تشکيل دهنده خاک است. مرز بين افق هاي يک پروفيل هميشه به طور وضوح ديده نمي شود و ممکن است کليه افق هاي ذکر شده درهر خاکي موجود نباشد . 
 

*خواص فيزيکي خاک


 
  *خواص فيزيکي خاک
 
*خواص فيزيکي خاک در تعيين قابليت استفاده از آن براي مقاصد گوناگون حائز اهميت مي باشد. استحکام و تحمل فشار، قابليت زهکشي در حالت مرطوب و خشک، قدرت ذخيره رطوبت، سهولت نفوذ ريشه گياهان در خاک، تهويه و قابليت نگهداري عناصر غذايي گياهان در خاک همگي ارتباط نزديک با خواص فيزکي خاک دارند.
 

 

*  بافت خاک
 
اندازه نسبي ذرات خاک را اصطلاحاً بافت خاک گويند که حاکي از ريزي و درشتي خاک مي باشد. به عبارت ديگر مقدار نسبي شن و سيلت و رس که ذرات کوچکتر از سنگريزه مي باشد ( قطرشان از 2 ميلي متر کوچکتر است) بافت خاک را تشکيل مي دهد درشت و سبک به خاک شني و ريز و سنگين به خاک رسي اطلاق مي شود. خاک لوم (loam) ما بين اين دو نوع و داراي مخلوط مناسبي از شن و سيلت و رس است. خاک هاي شني سريع تر از خاک هاي ديگر خشک و گرم مي شوند و راحت تر قابل شخم زدن هستند. خاک هاي رسي آب بيشتري را در خود نگه مي دارند و از بقيه خاک ها ديرتر خشک و گرم مي شوند و از همه سخت تر قابل شخم زدن مي باشند. خاک هاي لوم وضعيتي متوسط دارند يعني قابليت نگهداري آب در آنها خوب است و نسبتاً خوب شخم زده مي شوند. 
 

انواع ذرات تشکيل دهنده خاک (سيستم بين المللي)
 
نام اندازه برحسب ميلي متر
ريگ و سنگ ( Gravel ) بزرگتر از 2 ميلي متر
شن درشت ( Coars sand ) 2 تا 2/0 ميلي متر
شن ريز ( Find sand ) 2/0 تا 02/0 ميلي متر
سيلت ( Silt ) 02/0 تا 002/0 ميلي متر
رس (  Clay ) کمتر از 002/0 ميلي متر

 

انواع ذرات تشکيل دهنده خاک (سيستم آمرکايي)
 
نام اندازه برحسب ميلي متر تعداد ذرات در يک گرم
شن  خيلي درشت ( Very Coars sand ) 2 - 1 ميلي متر 90
شن درشت ( Coars sand ) 1 - 5/0 ميلي متر 722
شن متوسط ( Medium sand ) 5/0 - 25/0 ميلي متر 5780
شن ريز ( Fine sand ) 25/0 - 1/0 ميلي متر 46200
شن خيلي ريز ( Very Fine sand ) 1/0 - 05/0 ميلي متر 722000
سيلت ( Silt ) 05/0 - 002/0 ميلي متر 5780000
رس (  Clay ) کمتر از 002/0 ميلي متر 90300000

ادامه نوشته

*اثر عمليات کشاورزي بر روي ساختمان خاک


 
*اثر عمليات کشاورزي بر روي ساختمان خاک
 
*عمليات زراعي مانند شخم اثرات مفيد و گاهي هم اثرات مفي برروي ساختمان خاک باقي مي گذارد. از بين بردن علف هاي هرز و کنترل آنها و برگرداندن بقاياي گياهي به توده خاک و مخلوط شدن خاک با مواد آلي و تشکيل خاکدانه از اثرات مثبت شخم است. از طرفي ديگر ممکن است خاکدانه هاي موجود در خاک توسط فشار چرخ هاي تراکتور و ماشين آلات سنگين مثل غلطک از بين برود و اثرات منفي بر روي ساختمان خاک بر جاي بگذارد هر اندازه رطوبت خاک بيشتر باشد متراکم شدن و از بين رفتن خاکدانه ها به وسيله ماشين آلات کشاورزي زيادتر است و حتي ممکن است تا عمق 60cm نيز برسد.
هر چه تعداد شخم زدن کمتر باشد ميزان محصول افزايش بيشتري پيدا مي کند تا آنجا که يک بار شخم زدن بهترين اثر را دارد.
*جدول زير ميزان توليد چغندر در رابطه با تعداد دفعاتي که زمين قبل از کاشت مورد اعمال زراعي قرار گرفته است.


تعداد دفعات انجام عمليات زراعي 0   1   2   3    4   5     6
مقدار محصول بر حسب تن در 14 8/16 7/16 2/15 8/14 2/14 3/14
 

 

  ثبات خاک : soil consistence
 
مقاومت خاک در مقابل گسيختگي و تغيير شکل ثبات ناميده مي شود. نيروهاي پيوستگي و همبستگي موجود در کل توده خاک مبين ثبات خاک است. بنابراين بر خلاف ساختمان که در مورد شکل و اندازه و درجه وضوح خاکدانه صحبت مي کند ثبات خاک حکايت از نوع و ميزان نيروهاي موجود بين ذرات خاک مي نمايد. ثبات خاک دررابطه با اعمال کشت و زرع و عبور و مرور وسايل نقليه حائز اهميت فراواني است. ثبات خاک در 3 حالت مختلف رطوبت تعريف گرديده است :
حالت خيس (wet) مرطوب (moist) و خشک (Dry) پايداري خاک در حالت مرطوب در 3 حالت تشريح مي شود.
A) پايداري درحالت تر : مقدار رطوبت بيشتر يا کمي بيشتر از حد ظرفيت زراعي است
B) پايداري در حالت مرطوب : رطوبت بين خشکي و حد ظرفيت زراعي است
C ) پايداري در حالت خشک 

ادامه نوشته

*  رابطه بين انرژي و فشار آب

*  رابطه بين انرژي و فشار آب
 
*همانطور که مي دانيد آب موجود در خاک داراي مقادير مختلف انرژي بوده و مقدار انرژي آب را مي توان بر حسب فشار بيان نمود. از طرفي تعيين فشار آب به مراتب آسانتر از تعيين انرژي آن است.
 


 
 
*چنانچه نوک يک لوله موئين را در ظرف آب قرار دهيم آب از لوله بالا رفته و اين عمل تا موقعي که تعادل برقرار شود ادامه پيدا مي نمايد. بالا رفتن آب در داخل لوله موئين به علت وجود نيروهايي بين مولکول هاي آب و جدار شيشه (نيروي ادهيسيون) و همچنين وجود نيروهاي بين مولکولي آب (نيروي کوهيسيون) صورت مي گيرد و باعث مي شود مولکول هاي آب در لوله صعود نمايند، بنابراين فشار آب موجود در لوله هاي موئين و همچنين اهميت اين گونه اطلاعات مورد نظر خاک شناسان مي باشد. 
 

 

  آب ادهيسيون در خاکها

ادامه نوشته

  *کلوئيدهاي مهم خاک (colloide)

 
*کلوئيدهاي مهم خاک (colloide)
 
*انواع رسها، ترکيبات هوموسي و ترکيبات في ما بين و شبه هوموسي و هيدروکسيدهاي کلوئيدي آهن، سيليسيوم و آلومينيوم کلوئديدهاي مهم خاک را تشکيل مي دهند و به طور کلي حالت کلوئيدي عبارت است از پخشيدگي يا تعليق نسبتاً پايدار مواد در محيطي سيال در چنين حالتي هيچ گونه ترکيب شيميايي بين مولکول هاي ماده پخش شده و سياله انجام نمي پذيرد و اگر به حالت کلوئيدي قدرت دخالت در پديده هاي شيميايي نسبت داده مي شود، علت آن قابليت تبادل يونها در اطراف مولکول هاي کلوئيدي است. به طور کلي برخي از کلوئيدهاي مهم خاک، مانند ترکيبات سازنده هوموس ، فرد هوموس و کلوئيدهاي سفيده اي و سيليس کلوئيدي، در حالت کلي، از نوع آب پسند بوده و جاذب مولکول هاي آب مي باشند ( کلوئيدهاي هيدروفيل) ، اکثراً جذب مولکول هاي آب در هوموس، توسط گروه هاي جانبي cooH و oH و NH2 و غيره به وقوع مي پيوندد. از کلوئيدهاي هيدرونوب خاک ( غير آب پسند) هيدروکسيد آهن و آلومينيوم و بقاياي تجزيه شده سيليسي از رسها و بعضي از انواع رسها را مي توان نام برد.


*به طور کلي ذرات مشابهي که قطر هر يک از آنها کمتر از 2 ميکرون باشد مي توانند در محلول خاک حالت کلوئيدي داشته باشند. اين خاصيت مانع آن نيست که ذرات مزبور در جايي ديگر يا در شرايط موافق محيط، در فعل و انفعالات شيميايي دخالت نمايند. بلکه در واقع کلوئيد را بايد اسم ديگري براي ذرات کمتر از 2 ميکرون دانست که علاوه بر خواص اصلي ماده ، مي توانند در محلول خاک خصوصيات ويژه اي داشته باشند که به خاصيت کلوئيدي اطلاق مي گردد.

ادامه نوشته

*اصول شيميايي خاک

*اصول شيميايي خاک
 

 

*  تبادل کاتيوني
 
تبادل في مابين يک کاتيون از محلول خاک با کاتيوني در سطح مواد مبادله کننده فعال را تبادل کاتيوني مي گويند. اگر چه مواد خاک به درجات مختلف در ايجاد نقاط تبادل کاتيوني نقش دارند اما اين خصوصيت در غالب خاکها در بخش رس و مواد آلي آنها متمرکز است. 
 

 

  ماهيت تبادل کاتيوني :
 
فعل و انفعالات کاتيوني در خاکها عمدتاً در مجاورت سطوح کلوئيدهاي رسي و ذرات هوموس يا ميسل ها صورت مي گيرد . هر ميسل ممکن است از هزاران نقطه يا بار الکتريکي منفي تشکيل شده باشد که با جذب کاتيون ها خنثي مي گردد. بارهاي منفي در سطح ميسل ها در خطوط مرزي متمرکز گشته و داراي حداکثر قدرت جذب کاتيوني مي باشند. جذب کاتيون ها موجب خنثي شدن اين بارهاي منفي مي گردد. کاتيون هاي تبادلي به علت هيدراته بودن و کشيده شدن از طريق مولکول هاي آب دائماً در اطراف نقاط تبادلي در حال دوران يا حرکت رفت و برگشت مي باشند.

ادامه نوشته

*بررسي خاک هاي ايران از نقطه نظر PH

*بررسي خاک هاي ايران از نقطه نظر PH
 
*pH خاک هاي فلات مرکزي ايران در اکثر موارد بيش از 7 است و علت آن وجود کربنات کلسيم، سولفات کلسيم و املاح شور و سديمي مي باشد. در بعضي از خاک هاي غني از سديم و کربناتهاي محلول، PH خاک از 9 نيز تجاوز نموده و به 7/9 و حتي بيشتر مي رسد مثلاً خاک غني از سديم ، PH خاک تا 10 افزايش مي يابد. PH حداکثر خاک هاي فلات مرکزي ايران بين 7 تا 5/8 در نوسان است. در خاک هاي جنگلي شمال PH خاک اسيدي بوده و حتي به 2/4 کاهش مي يابد. عامل اسيدي شدن در اين مناطق نزولات آسماني، وجود ماسه سنگها و شنها است.

ادامه نوشته

*عناصر شيميايي موجود در خاک

*عناصر شيميايي موجود در خاک
 
*مواد معدني معمولاً قسمت اعظم مواد تشکيل دهنده خاک را شامل مي شوند. اين مواد از تجزيه و تخريب سنگ مادري بوجود آمده اند. مواد معدني خود از عناصر اوليه معدني مختلف تشکيل شده اند که براي آشنايي از نسبت تقريبي آنها در زير به توزيع اين عناصر در پوسته زمين اشاره مي شود.
 

*توزيع عناصر معدني

ادامه نوشته

* پتاسيم در خاک

* پتاسيم در خاک
 
* پتاسيم در کنار دو عنصر P,N يکي ديگر از عناصر اصلي مورد نياز گياهان را تشکيل مي دهد.
پتاسيم تحت فرم املاح معدني (فسفات و نيترات) و ترکيبات آلي (اکسالات و تارتارات) به طور متوسط در حدود 9/0 درصد ماده خشک گياهان را شامل مي شود. نقش پتاسيم در گياه به وضوح ازت و فسفر تشريح نشده ولي عملاً اين عنصر بخش عمده اي از تنظيم اعمال فيزيولوژيکي را در نبات به عهده دارد. پتاسيم در اسيدهاي آمينه براي تشکيل پروتئين ها همانند يک کاتاليزور عمل مي کند. به طوري که همواره رابطه فشرده اي بين ازت و پتاسيم در حاصلخيزي خاک احساس مي گردد و قسمتي از قابليت جذب ازت و ذخيره و تمرکز آن در اندام هاي گياه مديون نقش پتاسيم مي باشد. براي ترکيب گلوسيدها و انتقال و تمرکز آنها در اندامهاي ذخيره اي گياه، وجود پتاسيم لازم است (ذخيره گلوسيدها در سيب زميني، چغندر قند و نيشکر) جود پتاسيم کافي در برگها عمل فتوسنتز و جذب کلروفيلي را بهبود مي بخشد به طوري که در خصوص جذب مقدار co2 در برگها به تأثير مقدار K موجود در سطح معيني از آن اشاره شده است.

ادامه نوشته

×بررسي خاک هاي ايران از نقطه نظر PH

* بررسي خاک هاي ايران از نقطه نظر PH *

pH خاک هاي فلات مرکزي ايران در اکثر موارد بيش از 7 است و علت آن وجود کربنات کلسيم، سولفات کلسيم و املاح شور و سديمي مي باشد. در بعضي از خاک هاي غني از سديم و کربناتهاي محلول، PH خاک از 9 نيز تجاوز نموده و به 7/9 و حتي بيشتر مي رسد مثلاً خاک غني از سديم ، PH خاک تا 10 افزايش مي يابد. PH حداکثر خاک هاي فلات مرکزي ايران بين 7 تا 5/8 در نوسان است. در خاک هاي جنگلي شمال PH خاک اسيدي بوده و حتي به 2/4 کاهش مي يابد. عامل اسيدي شدن در اين مناطق نزولات آسماني، وجود ماسه سنگها و شنها است.

ادامه نوشته